آن سوی تئاتر اوز

مستقل ، بدون وابستگی به هیچ گروه نمایش. مطالب در حیطه تئاتر و نقد تئاتر در اوز

آن سوی تئاتر اوز

مستقل ، بدون وابستگی به هیچ گروه نمایش. مطالب در حیطه تئاتر و نقد تئاتر در اوز

طبقه بندی موضوعی

۶۲ مطلب با موضوع «تئاتر» ثبت شده است

۱۹
اسفند

نمایش زیبای 113 دقیقه پس از غروب به نویسندگی سیلویا خوری و کارگردانی علی فخری ، کاری از گروه نمایش صبا گراش ، از 12 الی 19 اسفند ماه در محل سالن آمفی تئاتر کتابخانه اندیشه اوز به روی صحنه رفت.

سیلویا خوری نویسنده جوان اهل نیویورک آمریکا است و اصالتی فرانسوی - لبنانی دارد. نمایشنامه هایی که تا کنون نوشته همگی مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و جوایز متعددی نیز برایش به ارمغان آورده است. بهترین نمایشنامه او همین 113 دقیقه پس از غروب ، با نام اصلی فروختن کابل است که در سال 2022 در لیست نهایی نامزدهای جایزه پولیتزر ، یکی از معتبرترین جوایز ادبی جهان قرار گرفت.

متن بسیار متن خوب و یک درام کاملا تعلیقی است. از این رو گروه هنری صبا گراش کاری بسیار دشوار را آغاز کرده بود. ابتدا بایستی متن نمایش ترجمه میشد و این کار را دکتر مسعود غفوری که خود دکتری ادبیات انگلیسی دارد انجام داده و با توجه به سابقه تدریس او در دانشگاه ، ترجمه ای درخور توجه تحویل داده است.

نمایش چون درباره فرهنگ اجتماعی و سیاسی افغانستان است ، بنابراین در قدم بعدی ترجمه روان مسعود غفوری بایستی به زبان افغانستانی هم ترجمه میشد که این کار هم برعهده سونیا امانی بوده و با مشاورینی همانند سید محمد حسینی ، نصرت غلامی و سمیر امانی به بهترین نحو انجام شده بود.

قطعا در هنگام شروع به کار و روخوانی اولیه خواندن متن با زبان و لهجه دیگری بسیار سخت بوده اما بازیگران با کمک کارگردان و عوامل اجرا بخوبی از عهده این کار برآمده و 113 دقیقه بدون وقفه با زبان دیگری سخن میگفتند که کاری سخت و دشوار است.

تئاتر با ورود تماشاگران به سالن و دیدن پسری که در تاریکی خانه خواهرش عافیه بدلیل مسایل سیاسی افغانستان تحت تعقیب است ، شروع میشد . ادامه نمایش با خواهرش عافیه و دنیا آمدن نوزادی از پسر جوان متاهل ، که همسرش توسط انها که او را تعقیب میکنند از بلندی پرت میشود و کشمکش های زیاد مابین اهالی خانه در خصوص ماندن پسر جوان و یاگریختن او از افغانستان ادامه میابد تا جایی که عافیه خواهرش حاضر می شود تمامی دارایی و پس اندازش را بدهد تا برادرش زنده بماند و ادامه ماجرا....

در اجرای چنین تئاترهایی که قصه ای روان و راحت دارد و یک رئال واقعی است ، بازیگران و لوازم استفاده شده باید بتوانند کار را برای کارگردان و قوی شدن کار دربیاورند. درام تعلیقی که در سینما متخصص آن را به نوعی می توان هیچکاک تلقی نمود ، مخاطب را نه با کشت و کشتار و یا بمب گذاری و خون و وحشت غافلگیر می کند ، بلکه با بازیگران و ابزاری که بکار برده می شود دلهره و اضطراب را جوری به مخاطب القا می کند که مخاطب حتی اگر نخواهد هم مجبور می شود با داستان همراه و جذب آن شود.

113 دقیقه پس از غروب یک درام تعلیقی است که مخاطب در جزء به جزء نمایش هزار بار فکر می کند که اینجا این می شود و یا ان می شود ، حال ممکن است حدسش درست و یا غلط باشد و این از خاصیت های درام تعلیقی است که مخاطب را میخکوب میکند.

اولین ابزار به غیر از طراحی دکور ، لباس  و ...که یا امر کاملا سلیقه ای توسط عوامل است ، بازیگران نمایش هستند. بازی زیبای عافیه ( عاطفه امین زاده ) به همراه دلهره و آشوبی که از ابتدای تئاتر تا پایان در مسایل مختلف چه از نظر مشکل سیاسی برادرش ، دنیا آمدن برادرزاده اش ، از دنیا رفتن زن برادرش ، طفلی که روی دست آنها مانده است و نازا بودن خودش بدلایل پزشکی و یا مشکلات همسرش که یک خود فروخته خانواده دوست است و کاملا مطیع همسر ، همسایه فضولی که معلوم است بسیار با هم صمیمی هستند و همین فضولی هم کار دستش می دهد ، به همراه دیگر بازیگران این تئاتر خوب ، محمود علی پور ، سارا آذر بادگان و محمد رحمانی ،کار را کاملا برای کارگردان نمایش علی فخری در آورده است.

گرچه در مقوله بازی نوسان هایی بود و شاید بازی عاطفه امین زاده بیشتر به چشم آمد ( که خود من به شوخی می گفتم ایشان اگر همین فردا به افغانستان مهاجرت کند در دم به او پاسپورت خواهند داد ) لیکن بازی خوب همه بازیگران ستودنی بود.

درام تعلیقی با همین اضطراب ، دلشوره و وحشت از حتی یک دقیقه بعدش زیباست. دلشوره ای که درهمه بازیگران کم و بیش بود و گرچه بنده اعتقاد دارم حتی در بعضی صحنه ها اضطراب و دلشوره عافیه خیلی غلیظ بود و می شد با ترفندهایی این اضطراب را سینوسی کرد تا مدام روی یک خط راست نباشد اما همراهی بسیار خوب موزیک متن این غلظت را کم رنگ تر کرده بود که باز هم در چنین موقعیتی نمیتوان خرده گرفت.

مهمترین ابزار بکار رفته بعد از بازیگر و موسیقی متن ، وسایلی است که به کار برده می شود تا درام یک درام تعلیقی ناب شود . استفاده از ساعت در حالی که کار می کرد و وقت را در لحظه نشان می داد ، استفاده از دو عدد پنکه که از صدایش برای محو حضور برادر عافیه و بیرون نرفتن صدا از درب خانه استفاده میشد و یا حتی مشغولیت خیاطی و لباسهای سربازان و سکوتی که گاهی اوقات حکمفرما می شد و مخاطب را دو دل می کرد که چه اتفاقی در پس آن قرار است بیفتد ، قهوه ای که نوشیده نشد و چایی که ریخته شد و سر خوردنش هزار عیب بر همان چایی گذاشته شد ، همه و همه تا حدودی کمک کردند تا این نمایش 113 دقیقه ای بتواند قوی عمل کند.

استفاده از فضای کوچک سالن کتابخانه اندیشه عمومی اوز و ارتباط نزدیک مخاطب با بازیگر و عوامل همه نشان از روایت یک داستان خوب داد که همگی در آن شریک بودند.

اگر خود اجرای یک تئاتر را به 3 قسمت من ، دیگری و مخاطب تقسیم کنیم ، ارتباط ایجاد شده میان آنها براحتی می تواند از همان اجرا یک تئاتر قوی بسازد. در خیلی از تئاترهای منطقه دیده ایم که بر برخی موارد و نه همیشه ، حالت من باقی می ماند و دیگری و مخاطب فراموش می شود و بیشتر به سمت نقالی پیش می رود تا یک تئاتر مدرن امروزی. گرچه تئاتر مدرن امروزی خود برخواسته همین نقالی در قدیم به این سو بوده است اما در حال حاضر این دو با همان سه جزء مهم از همدیگر تفکیک گشته اند.

113 دقیقه پس از غروب این موارد را براحتی توانسته بود بکار گیرد و کمتر شاهد بودیم که ارتباط بین این 3 جزء درنیامده باشد ؛ به غیر از صحنه یکباره وارد شدن لیلا همسایه آنها و جرو بحث با برادر عافیه و اینکه مسبب بدبختی های آنها در این ساختمان اوست ، که بنظر نگارنده زیبا در نیامد و دلیل آن هم استفاده نادرست از ابزاری بنام درب خانه عافیه بود.

به هر روی بنظرم پس از نمایش داستان خرس های پاندا کاری از کروه صحنه اوز در سال 1397 که آنهم با مشکلاتی در اجرا مواجه شد و بسیار قوی تر از تئاتر های منطقه بود که براحتی می شد در جشنواره استانی شرکت داده شود ، 113 دقیقه پس از غروب دومین تئاتر نابی بود که دیدم.

113 دقیقه پس از غروب از ان نظر حائز اهمیت است که اگر نگاهی به کارهای قبل علی فخری به عنوان کارگردان بیندازیم که کارهایی متوسط    بنظر میامد این تئاتر جهش حداقل 5 پله ای را برای او بدنبال داشته و چه خوب می شود که او بتواند بعد از اجرای این تئاتر زیبا و قوی ، سراغ متن های ضعیف تر از این متن نرود ، معضلی که در سطح منطقه همیشه شاهدش بودیم.

به هرروی به گروه صبا گراش بابت این اجرا آفرین می گوییم و امیدواریم شهرستان اوز توانسته باشد میزبان خوبی برای آنها باشد.

ای کاش هایی نیز در این نمایش بود که در پایان خواهم اورد گرچه این ای کاش های چیزی از ارزش های این درام خوب کم نمی کند.

ای کاش :

1) ای کاش ساعت در این نمایش تیک تاک بلند تری داشت و با زمان افغانستان تنظیم شده بود.

2) ای کاش پنکه ها کمی بیشتر صدا میدادند تا نظر مخاطب بیشتر جلب شود ، قول می دهم 90 درصد تماشاگر عام استفاده از پنکه را در چندین سکانس بخاطر گرمای خانه میدانست.

3) ای کاش دلهره و اضطراب عافیه یک خط راست در طول نمایش نداشت و سینوسی بود .

4) ای کاش باز کردن درب خانه توسط اهالی به یک شکل انجام میشد. نه اینکه مرد خانه کلید بیندازد درب را باز کند ، لیلا همسایه درب را بکوبد و عافیه راحت و بدون هیچ مزاحمتی دستگیره در را بچرخانه و درب باز شود. همان صحنه جرو و دعوای لیلا هم دقیقا به همین خاطر مصنوعی از آب در آمد.

این ای کاش ها فقط به این خاطر مورد اهمیت است و ذکر شد چون مستقیما ارتباط حیاتی با جان برادر عافیه داشت .

و ای کاش بزرگ به مخاطبین عزیز:

مخاطبین سرمایه گرانبهای یک تئاتر و اجرا هستند و بدون آنها امکان ندارد یک تئاتر و اجرا رنگ و لعاب زیبایی به خود بگیرد لیکن این فرهنگ را در جامعه تئاتری و دیدن نمایش جا اندازیم که بعد از شروع نمایش به خود بقبولانیم وارد سالن نشویم حتی اگر هزینه برای بلیط کرده باشیم. صحبت و پچ پچ های فراوان در طول اینچنین تئاترهایی که کلید اجرا را دنبال می کنی اصلا جایز نیست.

عوامل نمایش :

نویسنده : سیلویا خوری

کارگردان : علی فخری

مترجم و دستیار کارگردان : مسعود غفوری

بازیگران : عاطفه امین زاده ، محمود علی پور ، سارا آذربادگان ، محمد رحمانی

آهنگساز : حسن حسینی

ترجمه به زبان افغانستانی : سونیا امانی

مشاوران افغانستانی : سید محمد حسینی ، نصرت غلامی ، سمیر امانی

گریم : ماشاءالله بلبلی

نور و تدارکات : محمد مهدی خازنی پور

صدا: فائزه آزاد

طراح صحنه : مسعود غفوری ، علی فخری

ساخت دکور : محمد رستم پور ، علی مرادی

دوخت لباس : سمیر امانی

روابط عمومی و تبلیغات :شیدا شرقی

طراحی پوستر و بروشور : محمد خواجه پور

طراحی و ساخت تیزر : محمد فخری

فیلمبرداری : کیوان محسنی

عکس : هادی افشار ، نازنین کشاورز

انشاءالله بتوانیم در اولین فرصت با هماهنگی اداره فرهنگ وارشاد اسلامی اوز و انجمن نمایش اوز و گراش و همچنین عوامل این اجرا جلسه ای حضوری پیرامون نقد و بررسی بیشتر داشته باشیم.

حق نگهدارتان

 

  • شهرام حسین نیا
۰۱
اسفند

امروز سه شنبه مورخ یکم اسفند ماه 1402 برای تئاتر اوز واقعا خوشایند بود. به دعوت مدرسه مهر ماه کرانی اوز ، در جشنواره فرهنگی ورزشی این مدرسه شرکت کردیم و پایان جشن آنها تئاتر مزرعه حیوانات بود و کام ما را شیرین تر کرد.

یک نمایش ناب از کودکان این مدرسه که واقعا در قالب یک نمایش درست و حسابی برای عموم اجرا شد با بازی خود کودکان و چه بازی آنها زیبا بود.

در دهه اخیر کار کودک برای عموم از گروه های نمایشی سطح شهر اجرا شده و مورد استقبال فراوان هم قرار گرفته ، لیکن در آن اجراها از بازیگران تئاتر اوز وبزرگسال استفاده شد برای کودکان و اینبار فرق داشت چون از خود کودک استفاده شده بود هم برای کودکان و هم برای لذت بزرگترها.

نمایش 12 دقیقه ای مزرعه حیوانات از کتاب مجموعه نمایش های کوتاه و به کارگردانی آناهیتا پیمانی که هم مدرس است در مدرسه و هم خود بازیگر گروه نمایش پلاتو اوز که چندی قبل نمایش بالابر غذا را از این گروه دیدیم.

نمایشی به سبک یک تئاتر قابل اعتنا با دکور و لباس و گریم بازیگران و بازی خوب بازیگرانی که همه اولین کار تئاتر کودکشان بود و عجیب که هیچ کدام در مقابل آن همه تماشاگر استرس هم نداشتند.

بیش از 4 ماه کار مداوم از عوامل این گروه نمایشی با بچه ها و نمایشی با اجرای خود کودکان. قصه نمایش با ورود راوی آغاز می گشت و مزرعه ای را توصیف می کرد که مال یک مزرعه دار است. او یک عدد گاو و چند مرغ و خروس و جوجه دارد. او از آنها می خواهد تا وقتی به شهر می رود و آنها تنها هستند دنبال غذا و کرم های درون زمین باشند تا گرسنه نمانند.

آقا گاوه خواب الود و در خواب ناز است ، خروس با لحن پرخاشگر و مرغ را با لحنی لجباز در مزرعه میبینیم که بر سر موضوع غذا کل کل میکنند و جوجه هم فقط به آنها گوش میدهد. وقتی کرم ها را پیدا نمی کنند از جوجه می خواهند که چاره ای بیاندیشد و او می گوید از آقا گاوه بپرسیم.

خروس با همان لحن عصبانی و طلبکار و مرغ هم با لحن از خود راضی و لجباز گاو را بیدار میکنند و از او جای کرم ها را می پرسند و گاو به آنها جوابی سربالا می دهد. آنها خود برای یافتن کرمها هر کدام به سویی میروند. جوجه اما با لحنی دوستانه و قابل احترام با گاو صحبت می کند و گاو مکان وجود کرمها را به جوجه می گوید و با هم دوست می شوند و ادامه ماجرا ....

این نمایش برای کودکان و حتی بزرگسالان حاوی مفاهیم مهمی در زندگی است و چه خوب که این نوع نمایش ها انتخاب می شوند. امیدوارم همه مدارس و در راس آنها  آموزش و پرورش شهرستان اوز بستری خوب فراهم نماید تا بتوان با تعامل مدرسه ها و همچنین انجمن نمایش شهرستان و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اوز بتوانیم این استعداد های ناب را در عالم تئاتر اوز پیشرفت دهیم.

به همه عوامل این تئاتر زیبا و  مدیریت مدرسه مهر وماه کرانی بابت این حمایت خدا قوت می گوییم.

بعد از مدتها یک نمایش کوتاه کودک دیدیم و واقعا کیف کردیم. عکسها را ببینید و شما هم لذت ببرید. از طرف ما یک هدیه هم به این گروه داده خواهد شد بابت تلاش 4 ماهه این عزیزان.

عوامل این نمایش :

کارگردان : آناهیتا پیمانی

منشی صحنه : شهرزاد حسین نیا

طراح لباس :شیدا عسکری

طراح صحنه : مجموعه کرانی

گریمور : خانم اسماعیلی

موسیقی : خانم پیمانی

نقش آفرینان:

راوی :آلما امینی

مزرعه دار : حنانه خادمی

خروس : سحر خجسته

مرغ : آلا محمودی

جوجه: آیدا حسین نیا

گاو : نورا شریفی

  • شهرام حسین نیا
۰۱
اسفند

نمایشنامه خوانی زمستان شهر ما ، کاری از گروه هنری مهرگان دبی ، نوشته اکبر رادی و به کارگردانی علی تیزپا ، در مورخ 24 فوریه 2024   ساعت 20:30 در آرت بازار ، اجرایی خواهد شد. عزیزانی که در دبی حضور دارند برای حمایت از این اثر فرهنگی و تماشای آن در محل  تعیین شده می توانند حضور یابند. جهت رزرو بلیط و اطلاعات بیشتر نیز میتوان به آدرس ذیل مراجعه نمود.

http://wa.me/971507065557

  • شهرام حسین نیا
۲۴
بهمن

تئاتر اوز سالهای سال است که از لحاظ مادی در سطح بد که نه ، در سطح اسفناکی به سر می برد و انگار یا کسی فریاد رس نیست و یا شاید هم خود دوستان تئاتری نمی خو.اهند کسی فریاد رس آنها باشد. در زمان تصدی اینجانب در مصاحبه ای که با پیام اوز دانشگاه آزاد داشتم همه پیشرفت های تئاتر را نام بردم و گفتم دوستان تئاتری با هزینه کاملا شخصی و با رنج و زحمت چندین ماهه یک تئاتر را بروی صحنه میبرند و تماشاگر محترم یا خوشش می آید چند بار خواهد دید و کمی از لحاظ مادی به نفع گروه خواهد شد و یا خوشش نمیاد و گروه ضرر خواهد کرد. همان موقع هم گفتم وضع حساب مالی تئاتری ها بسیار بد است و حتی برای یک کلاس آموزشی هم پول نیست. در همان موقع انجمن نواندیشان که بایستی از انها تشکر کرد بابت اینکه اقلا داد ما به جایی رسید کمکی کردند که البته برای تئاتر بزرگ اوز ناچیز بود اما ما ان را به فال نیک گرفتیم و گفتیم در آینده از گوشه کنار این شهر بزرگ و پر از خیرین بزرگوار ، بیشتر کمک خواهد شد ، لیکن درد مالی تئاتر اوز همچنان پابرجاست و این قصه ته ندارد.

عزیزی می گفت وقتی نداریم خوب نون و ماست می خوریم اما ......

خوردن نون و ماست از اول هم در تئاتر اوز انگار مرسوم بود ، همان زمان ها که دوستان برای بروی صحنه بردن یک تئاتر هزاران مشقت را به جان می خریدن چون عاشق تئاتر بودن . نسل قبل با همین نون و ماست گذران کرد ولی آیا نسل جدید هم نون و ماست خواهد خورد؟ نمی گویم نسل جدید عاشق نیست و تئاتر را نمی فهمد ، اتفاقا هم عاشق تر است و هم بهتر می فهمد چون تمام ان چیزی که الان در دسترس نسل جدید است از فضای مجازی تا حقیقی ، ذره ای در نسل قبل وجود نداشت. نسل قبل با هم دعوا می کردند و در نقد های تئاتر از خجالت هم در می آمدند و بعد دوستان صمیمی می شدند و نسل جدید نقد آکادمیک و شسته رفته می خواهد و البته با توجه به پیشرفت همه عوامل در تئاتر حق هم دارد.

بنظرم وقت آن رسیده که بفهمیم دیگر نمی توان با نون و ماست تئاتر اوز را تعالی داد زیرا :

1) آموزش و برنامه های آموزشی تئاتر نیاز به هزینه کلان دارد.

2) هیچ کسی حتی مسوولین سالن های آمفی تئاتر در شهر بدون گرفتن هزینه آن هم بیشتر از حد جیب دوستان تئاتری ، سالن در اختیار دوستان قرار نخواهند داد ( البته استثناا مسولین آمفی تئاتر کتابخانه اندیشه در این رابطه همکاری دارند و هزینه معقولی می گیرند که جای تشکر دارد ).

اگر دوستی که شش ماه زحمت می کشد ، هزینه می کند و انواع و اقسام دشواری ها را پشت سر می گذارد بخواهد 10 یا 12 میلیون تومان در یک هفته هزینه سالن هم بدهد آنوقت سودی هم از اجرای تئاترش برایش می ماند ؟

شاید در سطح کلان بگوییم این مقدار هزینه زیاد نیست اما وقتی شهر کوچکی مثل اوز را در نظر بگیریم و تماشاگرانی که برای تماشای اجرا می آیند را محاسبه کنیم به نتیجه میرسیم کار تئاتر در اوز فقط و فقط ضرر خالص است و اگر هم کاری می شود فقط همان عشق است که در نسل  قدیم و جدید تفاوتی نکرده است.

3) تئاتر آکادمیک ، نقد آکادمیک و .... همه هزینه می خواهد و برای همان نون و ماست کذایی است که همه دوستان تئاتری اوز از روی تجربه و یا کلاس های مقطعی و البته خواندن کتاب و نمایشنا مه های فراوان اجرای تئاتر را در دستور کار خود دارند.

به هر روی بگذار این شروعی باشد برای اینکه مسوولین عزیز تئاتر اوز کمی بیشتر همت کنند ، تلاش را چند برابر نمایند و بودجه ای از هر جایی که خودشان صلاح میدانند برای این تئاتر بگیرند تا اقلا نسل جدید در اجراها بی دغدغه تر باشند. بخدا قسم این نسل لایق ان است که علاوه بر نون و ماست ، یه وعده هم بشقاب برنجی نصیبش شود. حق یارتان

  • شهرام حسین نیا
۲۳
بهمن

یکشنبه عصر مورخ 22 بهمن ماه 1402 ساعت 18 ، اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان اوز. نقد و بررسی تئاتر بالابر غذا به کارگردانی جعفر کمالی با حضور 12 نفر از عوامل اجرا و دوستان تئاتری آغاز گشت و تا ساعت 21 ادامه یافت. با اینکه اتاق جلسات اداره گنجایش 30 نفر را دارد و از قبل نیز اعلام کرده بودیم برای جلسه نقد و انتظار داشتیم حداقل 20 نفر در جلسه حضور داشته باشند ، اما باز هم برای نقد اول پس از سالها که اصلا نقدی در کار نبود به شکل منظم و دقیق ، همین 12 نفر را هم به فال نیک می گیریم و انشاءالله دوستان همت کنند در نقدهای آتی حضوری فعال تر داشته باشند. نکته ها و گفتمان های نقد کننده ها و پاسخ عوامل اجرا عیناا به شرح ذیل :

 

** جعفر کمالی کارگردان اثر : نقد باعث رشد عوامل تئاتر خواهد شد. اولین معضل برای ما در انتخاب متن ، بازیگر بود و ما ناچار دنبال متنی می گشتیم که به این متن برخوردیم و دیدیم چقدر جای کار دارد. شاید بالابر غذا بهترین متن پینتر نباشد اما قسمتی که شامل سرگشتگی و آن چیزی که با حال جامعه همسو باشد را انتخاب کردیم که برای خود من ، یک در انتظار گودوی دیگر بود و ملاک انتخاب بنده نیز همین بود .در متن کارکترها دو مرد بودند و ما ناچار می بایست آن را تبدیل به یک خانم می کردیم و این از نظر کاراکتری چیزی بود که شاید کمتر زاییده شده است ، بخصوص نمود آن و نقش در حالت های مختلف در اجرا و حتی این موضوع در صحبت هایش بخصوص علاقه به فوتبال و ... مشهود است.

ابتدا با تحلیل اینکه قرار است در جامعه ایرانی اجرا شود روبرو گشتیم و با تحلیل متن پیش رفتیم و البته بیشتر کار بر رودی دوش خانم پیمانی بود که بایستی تلاش مضاعفی می کرد تا به واقعیت نقش برسد.

** فروغ هاشمی رییس اداره : با تمام خوبی هایی که متن خارجی دارد ، اما در جامعه ما اگر متنی باشد که بتوان با الهام از متن خارجی نوشته و بازنویسی گردد بهتر است و ما هم دچار معذوریت در برخی متن ها نخواهیم شد. در این کار بازی ها به مراتب بهتر وروان تر از تئاترهای قبلی این گروه بود.

** علیرضا خادمپور رییس انجمن : نقدی که برآیند آن موثر باشد در پیشرفت تئاتر بسیار عالی است.

انتخاب نمایش پینتر بسیار عالی است از یک لحاظ ، منتها در حالی که یک متن خوب است می تواند بد هم باشد، از این جنبه که وقتی نمایش اجرا می شود ، ابتدا باید مخاطب را بسنجید و اینکه لزوما مخاطب کیست ؟

با هر مخاطب بایستی با زبان خودش صحبت کرد ، این یعنی چه کسی جلو شما نشسته است. آیا مخاطب می تواند با نمایشنامه ارتباط برقرار کند؟ و آیا عوامل اجرا می تواند آن چیزی که هارولد پینتر مد نظرش هست را در صحنه اجرایی نماید ؟ و آیا با همه عوامل بازی و موسیقی و ... میتوان مفاهیم را به تماشاگران انتقال داد ؟

انتخاب نمایشنامه خیلی خیلی مهم است مثا یک ساختمان که بر پایه ای محکم بنا خواهد شد ، پس بایستی در انتخاب متن دقت بیشتر شود.

نقد من بر نمایشنامه پینتر نیست و چه بسا این متن از نظر من بهترین نمایشنامه پینتر است ، ولی آیا می توان انتخاب گروه را انتخاب صحیحی دانست و من می گویم نه. در انتخاب های بعدی وسواس بیشتری داشته باشیم.

و اینکه یکسری تغییراتی که کارگردان میتواند انجام دهد آیا متناسب با متن است و این براحتی می تواند یک متن را 180 درجه بچرخاند.

** شهرام حسین نیا مسوول وبلاگ : نمایشنامه پینتر یکی از بهترین نمایش هاست که در عین پوچی واقعیت های مهمی را برای ما بازگو می کند لیکن در هنگام انتخاب متن بایستی جامعه ایرانی و تماشاگر عام و خاص را در نظر گرفت و بعد سراغ متن رفت. از نظر بنده این متن با تمام روانی نوشتاری ، یک متن بسیار سنگین برای درک مخاطب بخصوص مخاطب عام است. شما می توانید این متن را انتخاب کنید و قید مسایل مالی آن را بزنید و فقط برای مخاطب خاص و دوستان تئاتری اجرا کنید لیکن وقتی برای عموم به نمایش در می آید اولا بایستی شرط سنی گذاشته شود و دوم اینکه چه بازخوردی از مخاطب می گیرید. متنی درب ورودی سالن و بر روی مقوای نظرات ، نظر من را جلب کرد که نوشته بود : بازی ها عالی بود ولی اجرا محتوایی نداشت. مگر می شور متن پینتر محتوایی نداشته باشد ؟ و این نشان میدهد شما در اجرا به گونه ای بودید که تماشاگر عام محتوا را درک نکرده و یا شاید خیلی از دوستانتان فقط بخاطر دیدن شما و بازیتان آمده اند. اینکه سالن در یکهفته از جمعیت پر بوده خوب است لیکن اینکه چند درصد آنها از این اجرا چه چیزی عایدشان شد مهم تر است.

بهزاد کرامتی عضو هیات مدیره انجمن : تایم 18/30 اجرا بسیار زود بود و بهتر بود اجرا کمی دیرتر می بود تا همه بتوانند بر طبق مشغله کاری که دارند برنامه ریزی کنند برای تماشای اجرا.

ما امروزه مخاطب آگاه داریم و باید ببینیم متن انتخابی نیاز مناسب برای این دوران هست یا خیر ؟

من اعتقاد ندارم که تماشاگر حتما باید تئاتر بین باشد و من هم موافقم که متن مناسبی برای اجرای جامعه الان نبود. متن انتخابی باید یا زیبایی بصری داشته باشد و یا کاملا روشن و شفاف باشد و این اجرا بنظرم در متن انتخابی گنگ بود.

آیا کاری که شما عوامل اجرا انجام دادید چیزی به مخاطب و جامعه اضافه کرد؟ نوع نگاه و شخصیت و تحلیل متن چه بود؟ بنظرم تحلیل متن و شخصیت و نوع اجرا برای تماشاگر گنگ و نامفهوم بود. نباید پرداخته شدن به بازی فراتر از متن و پیام نمایش باشد که این اتفاق افتاد و اصلا خوشایند نیست. کاش در انتظار گودویی که خودتان گفتید را اجرا می کردید که بنظرم خیلی بهتر بود.

** مجتبی نجم الدینی  : برای تماشاگر یک تئاتر نباید توضیح داده شود و تماشاگر بایستی با پیگیری خود یک اجرا را درک نماید.

** آناهیتا پیمانی بازیگر : دو چیز مطرح شد ، ضرورت اجتماعی متن و پذیرش متن.

اگر مخاطب در اجتماع پرسشگری در رابطه با متن ندارد و از ان گذرا رد می شود پس این متن کاملا ضرورت اجتماع است که بایستی تماشاگر را وادار به پرسشگری کند. اگر بخواهیم با این ذهنیت پیش برویم که مخاطب من چقدر از پایه مفهومی در اوز می داند پس به جایی نمیرسیم و از مرز ممکن رد نمی شویم بنابراین متن بایستی متنی باشد که حس جستجو گری مخاطب را برانگیزد. این متن معنایی در بی معنایی را نشان میدهد.

** بهزاد کرامتی : یکی از مهم ترین مسایل که اجرا را گنگ کرده بود ، اجرای شماست. متن ، متن سنگینی نیست ولی اجرای گنگ بر روی کار تاثیر گذاشته است و این اجرا باعث شده تماشاگر به بیراهه رفته و از مفهوم متن چیزی درک ننموده است.

در نمایش باید فرم و محتوا در راستای هم عمل کنند. فرم کار باعث خلل در محتوا گشته بود. اول اینکه چرا بازیگران از دو مرد ، تبدیل به یک مرد و یک زن شده بود اما بر روی بازیگر زن دقیقا همان اسم مردانه ( گاس ) قرار داده اید، ذهن بسیاری از تماشاگران درگیر شده بود که این بازیگر اصلا مرد است یا زن. فرم به محتوا نمی خواند و تیپ سازی جالب نبود.جریان نمایش آدم را گنگ می کرد.

صدای خانم پیمانی هیچ لزومی نداشت که در بازه حنجره کوتاه صحبت شود و این خسته کننده بود. در این مهم بازیگر مقصر نیست و تقصیرات بعهده کارگردان نمایش است.کارگردان با وجود پتانسیل و استعداد بالای بازیگری ، نتوانسته بود از آناهیتا پیمانی بازی قابلی بگیرد. موزیک نسبت به فرم و محتوای نمایش جالب نبود و ای کاش پایان نمایش قوی تر بود.

** شهرام حسین نیا : اینکه در یک متن ناچارا و بدلیل کمبود بازیگر از منظر شخصی خودم ، دو بازیگر مرد تبدیل به یک مرد و یک زن می شوند ، به خودی خود عیب نیست ونمی توان ان را اشتباه دانست ، اما اینکه در پردازش بازی همان بازیگر سعی می کنیم او را از نظر تیپ و قایفه شبیه یک کانگستر مرد کنیم و صدای او را از آن لطافت به شکل دیگری عوض کنیم اشتباه است. در این مورد کارگردان ناچار می شود از بازیگر زن یک بازی کاملا اغراق شده بگیرد و این تماشاچی را خسته خواهد کرد. در توانایی بازی آناهیتا پیمانی شکی نیست که اول بار خود من در تست بازیگری او را انتخاب کردم و این از شانس بسیار خوب شماست که او را برای اجرا در اختیار دارید لیکن طرز استفاده از نوع بازیگری هم بسیار مهم است. اغراق بیش از حد نقش یک کانگستر مرد توسط یک جنس زن باعث شده بود بازی ها عملا در یک راستا نباشد و بسیار در طوا اجرا بالا و پایین می شد.

پرداختن به عوامل پوچی که در اجرا بود برای رسیدن به واقعیت یک الزام است اما پرداختن بیش از اندازه به آن ملال اور همانند دم کردن چای و کل کل آنها برای اینکه آتش را زیر کتری می گذارند یا اینکه کتری را روی اجاق گاز و یا بازی استون ویلا و علاقه به فوتبال و سیفون دستشویی یا بالابری که از ان صحبت میشد و ای کاش برای پرداختن به همه اینها یک موزیک مناسبی هم همراهی می کرد تا در ذهن تماشاگر یک ان متن و اجرا نپرد.

با اینکه بنده به شخصه تبریک می گویم به عوامل اجرا برای بروی صحنه بردن یک تئاتر پس از مدتها بی فعالی گروه های نمایشی لیکن نقد را هم بسیار موثر می دانم در پیشرفت کارهای بعدی گروه. وقتی گروهی با تمام جزییات نقد می شود یعنی اینکه این گروه نسبت به تئاتر اولشان در سال 98 ، پیشرفت زیادی داشته است و گرنه اجرای بسیار ضعیف و تهی از بار فنی را کسی نقد هم نخواهد کرد.

معضل اصلی اجرا به نطرم پایان اجرا  و کمی قبل تر از آن به گفته آقای کمالی 3 دقیقه قبل از پایان است که مهم ترین قسمت اجرا ( اینکه قربانی تیم جنایتکاران در آخر همان گاس است که نقشش را خانم پیمانی بازی می کرد )لو می رود و عملا هیچ لذتی سکانس پایانی برای بنده باقی نمی گذارد. جناب کمالی گفتند که ما قدیمی ها در گیر یک نوع مسیر مستقیم هستید و دوست دارید گره نمایش همان پایان نمایش باز شود ، در صورتی که این چنین نیست ، ما دوست داریم گره نمایش در موقع خودش باز شود تا تماشاگر بتواند همه آن چیزی را که در متن اجرا شده است را برای خود مرور کند و روی ان فکر نماید. حرف خانم پیمانی که می گوید تماشاگر بایستی پرسشگری داشته باشد درست است اما اجرای صحیح هم جزیی از ملاک های مهم برای پرسشگری تماشاگر است. موزیک بنظرم کاملا در این اجرا تافته ای جدا بافته بود مثل اینکه برایش بنویسی این زمان فقط پخش گردد همین.

با تمام این تفاصیل ولی نمایش بدلیل آشتی دوباره مردم با سالن تئاتر را بعد از مدتها ، جای آفرین دارد.

** جعفر کمالی : در رابطه با تماشاچی دلم میخواهد آنها را به دو قسمت تقسیم کنم. قسمت اعظم ، تماشاگران جوانتر که سینما را بیشتر دنبال نموده و با کتاب خواندن و نقد ، بسیار ارتباط برقرار کردند که این نوع بسیار عالی بودند و چندین بار هم نمایش را دیدند و پسندیدند.

دسته دوم هم تماشاگرانی که به دنبال یک تئاتر کلاسیک خاص بودند که دنبال کنش و واکنش آنچنانی نبودند.

آن تماشاگری که نتوانست با تئاتر ارتباط برقرار نماید دال بر عدم مطالعه کتاب و نرفتن دنبال تئاتر است. اینکه این تواتر چه اهمیتی برای جامعه داشت و چه چیزی را اضافه کرد زیر متن فوق العاده و همسو با این چیزی است که با ان در زندگی هم در گیر هستیم.

بحث پرسشگری بسیار مهم است ، یک بازیگر رییس یک گروه به عنوان مطیع بی چون و چرای یک باند جنایت کار و گوش به فرمان و بازیگر مقابل مطیع رییس گروه

**خانم پیمانی : در خیلی از هنرها، کارگردان وقتی کاری را می سازد نقش پرسشگری در تئاتر اولویت است. اگر قرار است تئاتر در جایی مثل اوز پیشرفت کند نقد فعال و بر اساس تجربه بالا یا آکادمیک بسیار مهم است.

این جلسه پس از سه ساعت پایان یافت. آنچه از دل این جلسه بیرون آمد اینکه نقد راهکاری برای رشد تئاتر اوز است بدون شک لیکن آنچه در این میان مهم است اینکه آقای خادمپور بعنوان رییس انجمن از نقد جزییات اجرا بدلیل اینکه شاید سوتفاهماتی ایجاد شود و اینکه هنوز برخی افراد پذیرای شنیدن نقد نیستند ، خودداری کرد.

نگارنده به عرض میرساند تمام مطالب عیناا گفته های خود عزیزان است و لزوماا فقط به نگارش در وبلاگ در آمده است. به امید روزی که این سو تفاهم ها که ریشه در سالیان سال دارد ریشه کن شود .

  • شهرام حسین نیا
۱۸
بهمن

هارولد پینتر ، متولد 10 اکتبر 1930 و درگذشته 24 دسامبر 2008 ، در شرق لندن است. او نمایشنامه نویس ، فیلمنامه نویس ، کارگردان و بازیگر انگلیسی بود. دوران مدرسه را در شرق لندن و در محله ( هکنی ) ، گذراند و در رشته های دوی سرعت و کریکت فعالیت کرد.

پینتر در همان دوران ، در نمایش های مدرسه بازیگری می کرد و شعر می نوشت. او سپس به آکادمی سلطنتی هنرهای دراماتیک رفت ، اما دوره ی تحصیلی اش را کامل نکرد. بعد از ان پینتر به آموزشگاه مرکزی تئاتر رفت و مشغول فعالیت شد.

دوران حرفه ای خود را به عنوان نمایشنامه نویس ، با نگارش ( اتاق ) در سال 1957 آغاز کرد.

هارولد پینتر در سال 2005 برنده جایزه نوبل ادبیات شد. او که از سال 2002 به سرطان کبد مبتلا گشته بود سرانجام در سال 2008 چشم از جهان فرو بست.

پینتر در سال 1950 اولین اشعارش را منتشر کرد و به خاطر اجراهای شکسپیر مشهور شد. از سال 1951 تا 1957 با تورهای تئاتر سنتی سفر و نقش های تاریخی و عمدتا شکسپیر را بازی کرد. در این سالها با نام ( دیوید بارون ) بازی میکرد.

نمایشنامه جشن تولد او در سال 1958 در تئاتر لیریک لندن به روی صحنه رفت و به دلیل ابعاد افسانه ایش با شکست فاحشی روبرو گشت و فقط یکهفته روی صحنه بود ، اما بعدها بیش تر از دیگر نمایشنامه هایش به روی صحنه رفت.

او را به عنوان مبتکر سبک نمایش جدید با نام ( کمدی آزارنده ) می شناسند. هارولد پینتر به عنوان یکی از بانیان تئاتر پوچ گرایی معرفی شده است. در بعضی از نمایشنامه های وی همانند پیشخدمت گنگ و یا جشن تولد ، شخصیت ها با پوچی در ابعاد مختلف روبرو می شوند. این پوچی بعضی اوقات خنده دار است ولی هدف پینتر آن است که به واقعیت برسد.

شخصیت های پینتر دیدی چند وجهی از زندگی ارایه می دهند.

 پس از دریافت جایزه نوبل ، او سخنرانی خود را بدلیل وخامت حالش نتوانست حضوری انجام دهد واین سخنرانی را با عنوان ( هنر ، حقیقت ، سیاست ) ضبط کرد و به آکادمی فرستاد و در همه جای دنیا پخش شد. او چنین شروع می کند :

در سال 1958 نوشتم : (( تشخیص بین این که چه چیز واقعی و چه چیز غیر واقعی است سخت نیست. همین طور بین چیزی که در ست است و چیزی که غلط است.

لازم نیست چیزی درست باشد یا غلط ، میتواند هم درست باشد و هم غلط. اعتقاد دارم که این تاکیدها هنوز هم در کشف واقعیت از طریق هنر ، کاربرد دارد و بنابراین به عنوان نویسنده از این تاکیدها حمایت میکنم ولی به عنوان یک شهروند باید بپرسم : درست چیست ؟ غلط چیست؟ ))

  • شهرام حسین نیا
۱۸
بهمن

دوستان عزیز ، اهالی تئاتر اوز و تماشاگران حامی تئاتر

 

بهترین تئاتری رو که در یک دهه اخیر ( 1392-1402) از اوز دیدین رو در نظرات به ما بگین تا با عوامل اون تئاتر نقدش کنیم. مهلت ارسال نظرات تا پایان روز 25 بهمن ماه 1402 خواهد بود. نظرات رو هم اینجا میاریم تا همه ببینن. لطفا در انتخاب بهترین ها همه موارد دخیل در اجرای یک تئاتر خوب در نظر گرفته بشه و از جانبداری شخص فقط بنا به اینکه دوست و یا همراه ماست و .... پرهیز کنین. با تشکر

  • شهرام حسین نیا
۱۶
بهمن

تئاتر بالابر غذا ، نوشته هارولد پینتر و کارگردانی جعفر کمالی در سالن آمفی تئاتر کتابخانه اندیشه اوز به روی صحنه رفت.

 

این تئاتر که از تاریخ 13 بهمن ماه 1402 اجرای خود را آغاز نموده است ، میزبان هنر جویان و هنر دوستان تئاتر خواهد بود. این تئاتر که کاری از گروه نمایش پلاتو اوز می باشد ، اجرای آن تا 20 بهمن ماه 1402 نیز ادامه خواهد داشت و بدیهی است چشم انتظار همه مردم هنردوست جهت تماشای اجرا خواهد بود.

در این تئاتر آناهیتا پیمانی و جعفر کمالی ایفای نقش دارند . سایر عوامل به شرح ذیل:

مدیر صحنه : سید مرتضی هاشمی

منشی صحنه : بهاره نظامی

گریم : درنا فکری

صدا: پوریا اناخی

نور: سعید شرفی

عکاس: حوریا کمالی

: تدارکات : الناز پورشمسی و نازنین صابری

برای گروه پلاتو بهترین ها را ارزومندیم. انشاءالله نقد و بررسی این نمایش نیز از طریق همین صفحه تقدیم عزیزان خواهد شد.

  • شهرام حسین نیا
۱۵
بهمن

همراهان جان ، دوستان تئاتر در اوز و مسوولین انجمن نمایش در اوز

 

با یاد و نام خدای متعال پس از چندین سال وبلاگ حیطه نمایش اوز ، ( که قبلا با نام انجمن نمایش اوز بود ) ، بر اساس نامه نگاری کتبی با اداره محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان اوز و اخذ مجوز در مورد مطالب نوشتاری ، با نام جدید آن سوی تئاتر اوز ، فعالیت دوباره خود را آغاز خواهد کرد و در این راه حتما و الزاما چشم یاری از دوستان عزیز در این حیطه خواهد داشت تا پربارتر از قبل ادامه راه دهد.

در این صفحه سعی خواهیم نمود از تئاتر اوز بنویسیم که چگونه بود و چگونه هست. نکات قوت و البته نقد و بررسی ضعف ها را داشته باشیم و بی آن که شخص خاصی را در طی این همه سال مقصر و کاسه کوزه ها را سر همان شخص در هر دوره بشکنیم ، دست در دست هم برای فردایی بهتر تلاش کنیم. از نقدها نرنجیم و نقد را زمینه ساز پیشرفت های بعدی قرار دهیم.

 

مخلص همه دوستان تئاتر اوز. شهرام حسین نیا

  • شهرام حسین نیا
۳۰
بهمن

تیاتر پاییز در بهار کاری از گروه نمایش شهرستان بستک به کارگردانی سید میلاد آل عبایی ، با مجوز اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی شهرستان اوز ، از تاریخ هفتم لغایت دهم اسفند ماه 98 در محل تالار کف حکیم عمر خیام دانشگاه آزاد اسلامی اوز راس ساعت 19:30 به روی صحنه خواهد رفت.

نویسندگان و بازیگران این تیاتر ، سید میلاد آل عبایی و رها علی نیا فرد هستند.

این تیاتر کاری مشترک از گروه انتیکه و فانوس می باشد.

  • شهرام حسین نیا