آن سوی تئاتر اوز

مستقل ، بدون وابستگی به هیچ گروه نمایش. مطالب در حیطه تئاتر و نقد تئاتر در اوز

آن سوی تئاتر اوز

مستقل ، بدون وابستگی به هیچ گروه نمایش. مطالب در حیطه تئاتر و نقد تئاتر در اوز

طبقه بندی موضوعی
۱۹
آبان

دوشنبه 14 آبان ماه 1403 و تقریبا 10 ماه پس از آخرین حضور یک نمایش از گروه های نمایشی اوز ، فرصتی دست داد تا به تماشای تئاتر دروغ اثر فلوریان زلر ،کاری از گروه نمایش صحنه اوز و به کارگردانی علیرضا خادمپور و به آذین کرامتی بنشینیم.

متن نمایشنامه را قبلا خوانده بودم و برای تماشا راس ساعت 19/45 به محل سالن آمفی تئاتر کتابخانه عمومی اندیشه اوز رفتیم. ساعت شروع نمایش در پوسترهای اعلامی 20 قید گردیده بود.

خرید بلیط از سایت lartik.ir بهترین کاری بود که از طرف گروه نمایشی انجام شده بود و کاش همان اندک بلیط فروشی درب سالن هم کلا از بین برود تا اجرای یک نمایش ، با خرید اینترنتی که الان در همه جا مرسوم است با کلاس تر شود و این نکته مثبت برای اجراهای بعد در شهرمان به فال نیک گرفته می شود.

در کنار درب سالن با خوش امد دوستان گروه نمایش روبرو گشتیم و منتظر ماندیم تا اجرا آغاز گردد. در کنار ما و راهرو کوچک کتابخانه منتهی به سالن اجرا مخاطبین نمایش مثل ما منتظر بودند و ماجرا از همین جا آغاز می گشت.

عده بسیاری از مخاطبین در آنروز را مخاطبینی تشکیل میدادند که اقتضای سنی آنها به این اجرا نمی خورد و گرچه در برخی جاها قید شده بود که برای سنین 14 سال به پایین توصیه نمی گردد ، لیکن در خصوص این متن و این اجرا وقتی کنکاش می کنیم به سن حداقل 18 و بالاتر میرسیم .

نمی دانم در بازبینی این اثر از یک روانشناس خانواده هم استفاده شده یا نه لیکن هیات محترم بازبین و بخصوص اداره محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی اوز بایستی در این خصوص بیشتر فکر میکردند. این اجرا که به تفصیل به بیان جزییات آن می پردازیم اثری بازدارنده از یک معضل اجتماعی برای جامعه خواهد بود قطعا ، و برخی عکس العمل های این مخاطبین کم سن در طول نمایش خدای نکرده در ذهن انها چیز بر عکسی حک نکرده باشد.

درباره فلوریان زلر نویسنده نمایشنامه دروغ ، در پست قبلی توضیح کامل داده شده است لیکن در خصوص واژه دروغ و کاربرد آن در جوامع امروزی بخصوص جهان سوم کمی بیشتر بدانیم.

  • شهرام حسین نیا
۰۸
آبان

فلوریان زلر ، ( زاده 28 ژوئن 1979 ) ، رمان نویس و نمایشنامه نویس فرانسوی است.

 او برنده جایزه پریکس اینترالیه در سال 2004 برای رمان محشرش ( شیفتگی شیطان ) ، و تعدادی جایزه مولیر برای نمایشنامه هایش است.

به گفته تمایمز : زلر هیجان انگیز ترین نمایشنامه نویس دوران ماست .

وی از سال 2002 میلادی تاکنون مشغول فعالیت است ، از نمایشنامه های برجسته زلر میتوان به نمایشنامه ( پدر ) اشاره داشت.

دروغ زلر ، نمایشنامه ای است راجع به نقاب آدم ها ، نقابی که باعث می شود ما همواره در مسایل روزمره زندگی  بر سر دوراهی ها درجا بزنیم.

نمایشنامه دروغ در سال 2015 با بازی ( پیر آردیتی ) و در ژانویه 2016 در تیاتر پاریس با بازی ( دانیل آوتویل ) افتتاح شد .

  • شهرام حسین نیا
۰۸
آبان

گروه نمایش صحنه اوز نمایشنامه دروغ اثر فلوریان زلر را 9 الی 18 آبان ماه 1403 به اجرا در می آورد. این نمایش کاری از علیرضا خادمپور و به آذین کرامتی است که در آن عدنان دانشی ، فاطمه لطافت ، پریسا افسری و مجتبی نجم الدینی بازی خواهند داشت .

مکان اجرا سالن آمفی تیاتر کتابخانه عمومی اندیشه اوز و اجرا ساعت 20 ذکر گردیده است.

خرید بلیط نمایش از سایت lartik.ir نیز امکان پذیر است.

  • شهرام حسین نیا
۲۴
مرداد

تئاتر در لغت کلمه دشواری نیست و گفتنش راحت و با چرخش زبان می توان آن را به اداهای مختلف ارائه داد. اما وقتی وارد معنی و مفهوم این کلمه به ظاهر آسان می شویم میبینیم که آنقدر ها هم راحت نیست و بایستی برای جا انداختن این کلمه در میان مخاطب دشواری های زیادی را تحمل کرد.

 

تئاتر در معنی لغوی یعنی چیزی که میبینید و یا بهتر بگوییم چیزی که مخاطب میبیند ، بنابراین آغاز و پایان هر اجرای تئاتر به مخاطب برمی گردد و این مخاطب شماست که تصمیم میگیرد بعد از این به تماشای اجرای تئاترهای شما بنشیند و یا خیر.و برای همین هم هست که می گوییم سرمایه یک شهر در اجرای تئاتر آن شهر مخاطبانش هستند و چه بسا اجرای تئاتر هر چقدر هم از نظر گروه سازنده خوب اگر به دل مخاطب ننشیند یعنی نصف راه را حداقل اشتباه پیموده ایم.

در مقوله اجرای تئاتر همیشه سخن از جذب مخاطب و بالطبع انتظار ستایش اجرا از مخاطب وجود دارد لیکن این تنها بخشی از اجرای تئاتر است و بخش مهم آن یعنی نقد یک اجرا چه از نظر تخصصی و چه از نظر مخاطب بسیار باارزش و قابل تامل است.

در تئاتر شهرستان اوز کمی به عقب برمی گردیم و اظهار نظر را بعد از درج این مطلب به عهده مخاطب میگزاریم.

تا یادم هست نقد در تئاتر اوز هیچ وقت جایگاه خوبی نداشته و اگر هم نقدی بوده بسیار پراکنده و البته پایان آن با بحث فراوان و متهم کردن یکدیگر به نداشتن معلومات تئاتری بوده و بس.

یادم هست در اولین انجمن رسمی نمایش در سال 1381 ، اعضا تصمیم گرفتند که نقد تئاتر جزیی از رویکردهای انجمن باشد ، بگذریم که چرا این انجمن دوام چندانی نداشت اما خود جامعه تئاتری شهر ما هم تاب نقد اجراهای خود چه در حضور مخاطبان و چه کتبی نداشتند و البته هنوز هم ندارند و اگر نقدی هم بود قطعا به دعوا کشیده میشد و تنها نتیجه لذت بخش این نقدها دوستی هایی بود که از دل همین دعواها بیرون آمد و نمیدانم به فال نیک بگیریم یا خیر.....

در ساخت هر ساختمان شما نیاز به یک نقشه دارید ، بعد از اماده شده نقشه گاها ده هابار این نقشه با مشورت مهندسین و حتی مالک ساختمان عوض شده تا بالاخره یک نقشه شسته رفته در دسترس قرار گیرد. این کاری است که در تئاتر ما هم خوشبختانه هست و خوب است.

اما نکته مهم ساخت یک ساختمان برمی گردد به ساخت همان نقشه شسته رفته در دسترس ، که در این میان باید پیمانکار ، مهندسین ناظر و خیلی از متخصصین نقدهای خود را بر روی دایره ساخت گذارند و چیزی بسازند که در خور اعتبار و مجوز کسب شده از ادارات مطبوع باشد.

وضعیت تئاتر ما هم تا حدودی بدین گونه هست و تنها تفاوت آن این است که نقد چه در مراحل اولیه کار و چه در پایان کار و یا حتی در بازبینی اثر کوچکترین تاثیری در روند اجرای گروه نداشته و گروه همان کار خود را انجام میدهد با اذعان به اینکه بقیه هیچ نمیدانند و فقط ما میدانیم و این بزرگترین معضل اجراهای ماست و عجیب اینکه یک اجرا با همه نواقصی که بعداا در جلسات نقد ( اگر باشد ) ، اذعان می شود ، مجوز اجرا میگیرد و این هضم شدنی نیست.

نکته مهم بعدی اینکه ما جماعت تئاتری شهر با هم رودرواسی شدید داریم و یا اینکه جانب احتیاط را رعایت می کنیم. یعنی اینکه یک اجرا را نقد نمی کنیم چون فلانی رفیق صمیمی است و ناراحت می شود یا اینکه نقد نمی کنیم چون می ترسیم بعداا اجرای بعدی خودم هم نقد شود یعنی میترسیم آنچه در دل هست را بر زبان بیاوریم.

نقد یک کار چه در حوزه هنر باشد و یا غیره دلیل بر نقصان کار آن اجرا به طور خاص نیست ، شما ساخت یک ساختمان را نقد می کنید به دلیل اینکه این ساختمان در ساختش قوی عمل کند و از مصایبی مثل زلزله ، سیل و ... دور بماند، اما آیا میتوان این مثال را با تئاتر امروز اوز تعمیم داد یا خیر به عهده مخاطب....

همیشه گفته ام تئاتر و اجرای ضعیف اصلا نقد ندارد . خیلی از دوستان هستند که می گویند فلان اجرا بسیار ضعیف بود و بهتر است جلسه نقدی بگذاریم و از بسیار ضعیف بودنشان بگوییم ، بگویید اما اساسا اسم نقد را بر روی تئاتر ضعیف نگذارید ، نقد مخصوص اجراهای متوسط رو به بالا و قوی است و این بطور خاص جایگاه نقد را نشان میدهد.

برخی نیز بدلایل مختلف و یا از منظر شخصی خود مطالب بسیاری در فضاهای مجازی می نویسند و انواع توهین ها را به گروه های نمایشی میکنند و حتی برخی از انها اجرای یک گروه را ندیده و فقط بخاطر دشمنی با همان گروه خاص مطلب می نویسند و اسم آن را نقد میگذارند و به آن افتخار میکنند ، اما بدانید که این نوع آخری نه تنها نقد نیست (که نقد به هیچ شخصی توهین نمی کند ) بلکه به راحتی پیگیری قانونی هم برای گروه ایجاد خواهد کرد.

بیاییم نقد را آنچنان که هست در یابیم ، هیچ کدام از ما استاد نقد در اوز نیستیم و به صورت تجربی در طی سالهای زیاد آن را یاد گرفته ایم ولی به خود بقبولانیم نقد تئاتر یک رکن اساسی در اجرای هر تئاتر است.

مطالب بالا کلیاتی راجب نقد بود که جایگاه و ارزش چندانی در تئاتر اوز ندارد و امید است که این جایگاه ارزشش را پیدا نماید. جزییات و اصول نقد را بعداا میتوان در مطالبی بیان کرد اما اول تلنگری برای موفقیت اجرای تئاتر در شهرمان اوز .... حق یارتان

 

 

  • شهرام حسین نیا
۱۴
مرداد

انجمن نمایش شهرستان اوز با همکاری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اوز ، نخستین جشنواره تئاتر تک گویی را در سطح شهرستان برگزار مینمایند.

مهلت ارسال اثار تا 15 مرداد ماه 1403 خواهد بود که بعد از ان 25 مرداد ماه 1403 اعلام نتایج آثار برگزیده را خواهیم داشت.

افتتاحیه و رقابت آثار بین روزهای 15 الی 16 شهریور 1403 و اختتامیه روز 18 شهریور خواهد بود.

  • شهرام حسین نیا
۱۹
تیر

مجمع عمومی انجمن نمایش اوز پس از مدتها و با هدف ساماندهی انجمن ، در تاریخ دوشنبه 18 تیرماه 1403 و در محل سالن کنفرانس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اوز ، راس ساعت 20/30 برگزار و تا 23/30 ادامه داشت.

در این مجمع عمومی که فروغ هاشمی ریاست اداره ، مهندس بازرگانی مدیر موزه مردم شناسی اوز ، عدنان انصاری از پیشکسوتان تیاتر هرمزگان و اعضای انجمن شامل سینا نامی ، آقای جنیدی ، آقای پیشداد ، جعفر کمالی ، آنا حسینی ، شهرام حسین نیا ، بهزاد کرامتی ، علیرضا خادم پور ، مرتضی هاشمی ، عدنان دانشی ، آناهیتا پیمانی ، مریم گرگین ، علی بازگیر ، شیما غفوری نیا و سروش پیشداد حضور داشتند ، بحث و جدل ها و البته گلایه های فراوانی پیرامون کلاس های آموزشی ، زیر ساخت تیاتر در اوز ، منابع مالی ، جشنواره ها و حضور در آنها ، متن های فارسی و خارجی ، تیاتر مدارس ، حمایت از گروه های نمایشی بویژه کودک ، مشکلات و چالش های اجرای تیاتر در اوز ، تیاتر منطقه و ....انجام شد و هر یک از حضار به نوبه خود در فرصتی که داشتند مطالبی بیان کردند. کل این جلسه سه ساعته و خروجی آن به شرح ذیل :

 

1) مجمع عمومی هر انجمنی طبق اساسنامه بایستی هر 3 ماه یکبار برگزار گردد تا فرصت تعاملات و بحث های نمایشی مرتب فراهم باشد. برگزاری مجمع بعد از مدتها باعث هرج و مرج و پراکنده گویی در صحبت ها بود.

 

2) هدف این مجمع ساماندهی انجمن و تعامل بیشتر اعضا بود و تنها نتیجه ای که پس از 3 ساعت بدست نیامد همین ساماندهی بود.

 

3) در یک مجمع عمومی معمولا بایستی حداقل 70 یا 80 در صد اعضای انجمن حضور داشته باشند و اگر در جلسه این مجمع غیر از مهمانان ، اعضا را بشماریم به عدد نازل 15 میرسیم که اتفاقا این تعداد همیشه همان هایی هستند که اغلب در جلسات مختلف هم حضور دارند. بدین ترتیب غیبت بقیه اعضای انجمن آنهم در خصوص این هدف مهم اصلا توجیه پذیر نیست.

 

4) در جلسه مجمع عمومی صورتجلسه ای تنظیم نشد و مطالب برای یاداوری و ثبت در بایگانی پس از پایان جلسه موجودیتی نداشت.

 

5) بحث ها ، جدل ها و گلایه ها آنهم از طرف برخی دوستان که گاها به نوعی به لج و لجبازی هم کشیده میشد نکته شاخص این مجمع بود. هیات رییسه انجمن هنوز با همدیگر تفاهم فکری و عملی ندارند و کار همدیگر را کاملا زیر سوال می برند انوقت از اعضا چه انتظاری هست بنده نمی دانم؟

با تمام این تفاصیل و نقدهایی که به این مجمع وارد بود لیکن برگزاری آن هر قدر هم دیر خود یک قدم رو به جلو خواهد بود. تعاملات و رفاقتها باید در بین اعضای انجمن بیشتر شود و هیات رییسه انجمن لااقل حتی اگر اختلافی هم دارند در مجمع بیان ان اصلا جایز نیست. همه تیاتری هستیم و میدانیم کار کردن در این حوزه چقدر سخت است و بالطبع رییس انجمن و رییس اداره کار چند برابری بر دوششان هست و خواهد بود پس اولا قدر آنها را بدانیم و از آنها انتقاد بکنیم اما تخریب و یا بی احترامی به هیچ عنوان.باز هم پیشنهاد دیشب در مجمع را تکرار می کنم که انجمن نیاز به یک صندوق مالی دارد و همچنین اختلافات را کنار بگذاریم و رقابت داشته باشیم اما بیشتر رفاقت را هم چاشنی آن کنیم.

از انجمن نمایش اوز و همچنین خانم هاشمی بابت زحماتشون تشکر می کنیم. حق نگهدارتان

 

 

  • شهرام حسین نیا
۱۹
اسفند

نمایش زیبای 113 دقیقه پس از غروب به نویسندگی سیلویا خوری و کارگردانی علی فخری ، کاری از گروه نمایش صبا گراش ، از 12 الی 19 اسفند ماه در محل سالن آمفی تئاتر کتابخانه اندیشه اوز به روی صحنه رفت.

سیلویا خوری نویسنده جوان اهل نیویورک آمریکا است و اصالتی فرانسوی - لبنانی دارد. نمایشنامه هایی که تا کنون نوشته همگی مورد توجه مخاطبان قرار گرفته و جوایز متعددی نیز برایش به ارمغان آورده است. بهترین نمایشنامه او همین 113 دقیقه پس از غروب ، با نام اصلی فروختن کابل است که در سال 2022 در لیست نهایی نامزدهای جایزه پولیتزر ، یکی از معتبرترین جوایز ادبی جهان قرار گرفت.

متن بسیار متن خوب و یک درام کاملا تعلیقی است. از این رو گروه هنری صبا گراش کاری بسیار دشوار را آغاز کرده بود. ابتدا بایستی متن نمایش ترجمه میشد و این کار را دکتر مسعود غفوری که خود دکتری ادبیات انگلیسی دارد انجام داده و با توجه به سابقه تدریس او در دانشگاه ، ترجمه ای درخور توجه تحویل داده است.

نمایش چون درباره فرهنگ اجتماعی و سیاسی افغانستان است ، بنابراین در قدم بعدی ترجمه روان مسعود غفوری بایستی به زبان افغانستانی هم ترجمه میشد که این کار هم برعهده سونیا امانی بوده و با مشاورینی همانند سید محمد حسینی ، نصرت غلامی و سمیر امانی به بهترین نحو انجام شده بود.

قطعا در هنگام شروع به کار و روخوانی اولیه خواندن متن با زبان و لهجه دیگری بسیار سخت بوده اما بازیگران با کمک کارگردان و عوامل اجرا بخوبی از عهده این کار برآمده و 113 دقیقه بدون وقفه با زبان دیگری سخن میگفتند که کاری سخت و دشوار است.

تئاتر با ورود تماشاگران به سالن و دیدن پسری که در تاریکی خانه خواهرش عافیه بدلیل مسایل سیاسی افغانستان تحت تعقیب است ، شروع میشد . ادامه نمایش با خواهرش عافیه و دنیا آمدن نوزادی از پسر جوان متاهل ، که همسرش توسط انها که او را تعقیب میکنند از بلندی پرت میشود و کشمکش های زیاد مابین اهالی خانه در خصوص ماندن پسر جوان و یاگریختن او از افغانستان ادامه میابد تا جایی که عافیه خواهرش حاضر می شود تمامی دارایی و پس اندازش را بدهد تا برادرش زنده بماند و ادامه ماجرا....

در اجرای چنین تئاترهایی که قصه ای روان و راحت دارد و یک رئال واقعی است ، بازیگران و لوازم استفاده شده باید بتوانند کار را برای کارگردان و قوی شدن کار دربیاورند. درام تعلیقی که در سینما متخصص آن را به نوعی می توان هیچکاک تلقی نمود ، مخاطب را نه با کشت و کشتار و یا بمب گذاری و خون و وحشت غافلگیر می کند ، بلکه با بازیگران و ابزاری که بکار برده می شود دلهره و اضطراب را جوری به مخاطب القا می کند که مخاطب حتی اگر نخواهد هم مجبور می شود با داستان همراه و جذب آن شود.

113 دقیقه پس از غروب یک درام تعلیقی است که مخاطب در جزء به جزء نمایش هزار بار فکر می کند که اینجا این می شود و یا ان می شود ، حال ممکن است حدسش درست و یا غلط باشد و این از خاصیت های درام تعلیقی است که مخاطب را میخکوب میکند.

اولین ابزار به غیر از طراحی دکور ، لباس  و ...که یا امر کاملا سلیقه ای توسط عوامل است ، بازیگران نمایش هستند. بازی زیبای عافیه ( عاطفه امین زاده ) به همراه دلهره و آشوبی که از ابتدای تئاتر تا پایان در مسایل مختلف چه از نظر مشکل سیاسی برادرش ، دنیا آمدن برادرزاده اش ، از دنیا رفتن زن برادرش ، طفلی که روی دست آنها مانده است و نازا بودن خودش بدلایل پزشکی و یا مشکلات همسرش که یک خود فروخته خانواده دوست است و کاملا مطیع همسر ، همسایه فضولی که معلوم است بسیار با هم صمیمی هستند و همین فضولی هم کار دستش می دهد ، به همراه دیگر بازیگران این تئاتر خوب ، محمود علی پور ، سارا آذر بادگان و محمد رحمانی ،کار را کاملا برای کارگردان نمایش علی فخری در آورده است.

گرچه در مقوله بازی نوسان هایی بود و شاید بازی عاطفه امین زاده بیشتر به چشم آمد ( که خود من به شوخی می گفتم ایشان اگر همین فردا به افغانستان مهاجرت کند در دم به او پاسپورت خواهند داد ) لیکن بازی خوب همه بازیگران ستودنی بود.

درام تعلیقی با همین اضطراب ، دلشوره و وحشت از حتی یک دقیقه بعدش زیباست. دلشوره ای که درهمه بازیگران کم و بیش بود و گرچه بنده اعتقاد دارم حتی در بعضی صحنه ها اضطراب و دلشوره عافیه خیلی غلیظ بود و می شد با ترفندهایی این اضطراب را سینوسی کرد تا مدام روی یک خط راست نباشد اما همراهی بسیار خوب موزیک متن این غلظت را کم رنگ تر کرده بود که باز هم در چنین موقعیتی نمیتوان خرده گرفت.

مهمترین ابزار بکار رفته بعد از بازیگر و موسیقی متن ، وسایلی است که به کار برده می شود تا درام یک درام تعلیقی ناب شود . استفاده از ساعت در حالی که کار می کرد و وقت را در لحظه نشان می داد ، استفاده از دو عدد پنکه که از صدایش برای محو حضور برادر عافیه و بیرون نرفتن صدا از درب خانه استفاده میشد و یا حتی مشغولیت خیاطی و لباسهای سربازان و سکوتی که گاهی اوقات حکمفرما می شد و مخاطب را دو دل می کرد که چه اتفاقی در پس آن قرار است بیفتد ، قهوه ای که نوشیده نشد و چایی که ریخته شد و سر خوردنش هزار عیب بر همان چایی گذاشته شد ، همه و همه تا حدودی کمک کردند تا این نمایش 113 دقیقه ای بتواند قوی عمل کند.

استفاده از فضای کوچک سالن کتابخانه اندیشه عمومی اوز و ارتباط نزدیک مخاطب با بازیگر و عوامل همه نشان از روایت یک داستان خوب داد که همگی در آن شریک بودند.

اگر خود اجرای یک تئاتر را به 3 قسمت من ، دیگری و مخاطب تقسیم کنیم ، ارتباط ایجاد شده میان آنها براحتی می تواند از همان اجرا یک تئاتر قوی بسازد. در خیلی از تئاترهای منطقه دیده ایم که بر برخی موارد و نه همیشه ، حالت من باقی می ماند و دیگری و مخاطب فراموش می شود و بیشتر به سمت نقالی پیش می رود تا یک تئاتر مدرن امروزی. گرچه تئاتر مدرن امروزی خود برخواسته همین نقالی در قدیم به این سو بوده است اما در حال حاضر این دو با همان سه جزء مهم از همدیگر تفکیک گشته اند.

113 دقیقه پس از غروب این موارد را براحتی توانسته بود بکار گیرد و کمتر شاهد بودیم که ارتباط بین این 3 جزء درنیامده باشد ؛ به غیر از صحنه یکباره وارد شدن لیلا همسایه آنها و جرو بحث با برادر عافیه و اینکه مسبب بدبختی های آنها در این ساختمان اوست ، که بنظر نگارنده زیبا در نیامد و دلیل آن هم استفاده نادرست از ابزاری بنام درب خانه عافیه بود.

به هر روی بنظرم پس از نمایش داستان خرس های پاندا کاری از کروه صحنه اوز در سال 1397 که آنهم با مشکلاتی در اجرا مواجه شد و بسیار قوی تر از تئاتر های منطقه بود که براحتی می شد در جشنواره استانی شرکت داده شود ، 113 دقیقه پس از غروب دومین تئاتر نابی بود که دیدم.

113 دقیقه پس از غروب از ان نظر حائز اهمیت است که اگر نگاهی به کارهای قبل علی فخری به عنوان کارگردان بیندازیم که کارهایی متوسط    بنظر میامد این تئاتر جهش حداقل 5 پله ای را برای او بدنبال داشته و چه خوب می شود که او بتواند بعد از اجرای این تئاتر زیبا و قوی ، سراغ متن های ضعیف تر از این متن نرود ، معضلی که در سطح منطقه همیشه شاهدش بودیم.

به هرروی به گروه صبا گراش بابت این اجرا آفرین می گوییم و امیدواریم شهرستان اوز توانسته باشد میزبان خوبی برای آنها باشد.

ای کاش هایی نیز در این نمایش بود که در پایان خواهم اورد گرچه این ای کاش های چیزی از ارزش های این درام خوب کم نمی کند.

ای کاش :

1) ای کاش ساعت در این نمایش تیک تاک بلند تری داشت و با زمان افغانستان تنظیم شده بود.

2) ای کاش پنکه ها کمی بیشتر صدا میدادند تا نظر مخاطب بیشتر جلب شود ، قول می دهم 90 درصد تماشاگر عام استفاده از پنکه را در چندین سکانس بخاطر گرمای خانه میدانست.

3) ای کاش دلهره و اضطراب عافیه یک خط راست در طول نمایش نداشت و سینوسی بود .

4) ای کاش باز کردن درب خانه توسط اهالی به یک شکل انجام میشد. نه اینکه مرد خانه کلید بیندازد درب را باز کند ، لیلا همسایه درب را بکوبد و عافیه راحت و بدون هیچ مزاحمتی دستگیره در را بچرخانه و درب باز شود. همان صحنه جرو و دعوای لیلا هم دقیقا به همین خاطر مصنوعی از آب در آمد.

این ای کاش ها فقط به این خاطر مورد اهمیت است و ذکر شد چون مستقیما ارتباط حیاتی با جان برادر عافیه داشت .

و ای کاش بزرگ به مخاطبین عزیز:

مخاطبین سرمایه گرانبهای یک تئاتر و اجرا هستند و بدون آنها امکان ندارد یک تئاتر و اجرا رنگ و لعاب زیبایی به خود بگیرد لیکن این فرهنگ را در جامعه تئاتری و دیدن نمایش جا اندازیم که بعد از شروع نمایش به خود بقبولانیم وارد سالن نشویم حتی اگر هزینه برای بلیط کرده باشیم. صحبت و پچ پچ های فراوان در طول اینچنین تئاترهایی که کلید اجرا را دنبال می کنی اصلا جایز نیست.

عوامل نمایش :

نویسنده : سیلویا خوری

کارگردان : علی فخری

مترجم و دستیار کارگردان : مسعود غفوری

بازیگران : عاطفه امین زاده ، محمود علی پور ، سارا آذربادگان ، محمد رحمانی

آهنگساز : حسن حسینی

ترجمه به زبان افغانستانی : سونیا امانی

مشاوران افغانستانی : سید محمد حسینی ، نصرت غلامی ، سمیر امانی

گریم : ماشاءالله بلبلی

نور و تدارکات : محمد مهدی خازنی پور

صدا: فائزه آزاد

طراح صحنه : مسعود غفوری ، علی فخری

ساخت دکور : محمد رستم پور ، علی مرادی

دوخت لباس : سمیر امانی

روابط عمومی و تبلیغات :شیدا شرقی

طراحی پوستر و بروشور : محمد خواجه پور

طراحی و ساخت تیزر : محمد فخری

فیلمبرداری : کیوان محسنی

عکس : هادی افشار ، نازنین کشاورز

انشاءالله بتوانیم در اولین فرصت با هماهنگی اداره فرهنگ وارشاد اسلامی اوز و انجمن نمایش اوز و گراش و همچنین عوامل این اجرا جلسه ای حضوری پیرامون نقد و بررسی بیشتر داشته باشیم.

حق نگهدارتان

 

  • شهرام حسین نیا
۰۱
اسفند

امروز سه شنبه مورخ یکم اسفند ماه 1402 برای تئاتر اوز واقعا خوشایند بود. به دعوت مدرسه مهر ماه کرانی اوز ، در جشنواره فرهنگی ورزشی این مدرسه شرکت کردیم و پایان جشن آنها تئاتر مزرعه حیوانات بود و کام ما را شیرین تر کرد.

یک نمایش ناب از کودکان این مدرسه که واقعا در قالب یک نمایش درست و حسابی برای عموم اجرا شد با بازی خود کودکان و چه بازی آنها زیبا بود.

در دهه اخیر کار کودک برای عموم از گروه های نمایشی سطح شهر اجرا شده و مورد استقبال فراوان هم قرار گرفته ، لیکن در آن اجراها از بازیگران تئاتر اوز وبزرگسال استفاده شد برای کودکان و اینبار فرق داشت چون از خود کودک استفاده شده بود هم برای کودکان و هم برای لذت بزرگترها.

نمایش 12 دقیقه ای مزرعه حیوانات از کتاب مجموعه نمایش های کوتاه و به کارگردانی آناهیتا پیمانی که هم مدرس است در مدرسه و هم خود بازیگر گروه نمایش پلاتو اوز که چندی قبل نمایش بالابر غذا را از این گروه دیدیم.

نمایشی به سبک یک تئاتر قابل اعتنا با دکور و لباس و گریم بازیگران و بازی خوب بازیگرانی که همه اولین کار تئاتر کودکشان بود و عجیب که هیچ کدام در مقابل آن همه تماشاگر استرس هم نداشتند.

بیش از 4 ماه کار مداوم از عوامل این گروه نمایشی با بچه ها و نمایشی با اجرای خود کودکان. قصه نمایش با ورود راوی آغاز می گشت و مزرعه ای را توصیف می کرد که مال یک مزرعه دار است. او یک عدد گاو و چند مرغ و خروس و جوجه دارد. او از آنها می خواهد تا وقتی به شهر می رود و آنها تنها هستند دنبال غذا و کرم های درون زمین باشند تا گرسنه نمانند.

آقا گاوه خواب الود و در خواب ناز است ، خروس با لحن پرخاشگر و مرغ را با لحنی لجباز در مزرعه میبینیم که بر سر موضوع غذا کل کل میکنند و جوجه هم فقط به آنها گوش میدهد. وقتی کرم ها را پیدا نمی کنند از جوجه می خواهند که چاره ای بیاندیشد و او می گوید از آقا گاوه بپرسیم.

خروس با همان لحن عصبانی و طلبکار و مرغ هم با لحن از خود راضی و لجباز گاو را بیدار میکنند و از او جای کرم ها را می پرسند و گاو به آنها جوابی سربالا می دهد. آنها خود برای یافتن کرمها هر کدام به سویی میروند. جوجه اما با لحنی دوستانه و قابل احترام با گاو صحبت می کند و گاو مکان وجود کرمها را به جوجه می گوید و با هم دوست می شوند و ادامه ماجرا ....

این نمایش برای کودکان و حتی بزرگسالان حاوی مفاهیم مهمی در زندگی است و چه خوب که این نوع نمایش ها انتخاب می شوند. امیدوارم همه مدارس و در راس آنها  آموزش و پرورش شهرستان اوز بستری خوب فراهم نماید تا بتوان با تعامل مدرسه ها و همچنین انجمن نمایش شهرستان و اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اوز بتوانیم این استعداد های ناب را در عالم تئاتر اوز پیشرفت دهیم.

به همه عوامل این تئاتر زیبا و  مدیریت مدرسه مهر وماه کرانی بابت این حمایت خدا قوت می گوییم.

بعد از مدتها یک نمایش کوتاه کودک دیدیم و واقعا کیف کردیم. عکسها را ببینید و شما هم لذت ببرید. از طرف ما یک هدیه هم به این گروه داده خواهد شد بابت تلاش 4 ماهه این عزیزان.

عوامل این نمایش :

کارگردان : آناهیتا پیمانی

منشی صحنه : شهرزاد حسین نیا

طراح لباس :شیدا عسکری

طراح صحنه : مجموعه کرانی

گریمور : خانم اسماعیلی

موسیقی : خانم پیمانی

نقش آفرینان:

راوی :آلما امینی

مزرعه دار : حنانه خادمی

خروس : سحر خجسته

مرغ : آلا محمودی

جوجه: آیدا حسین نیا

گاو : نورا شریفی

  • شهرام حسین نیا
۰۱
اسفند

نمایشنامه خوانی زمستان شهر ما ، کاری از گروه هنری مهرگان دبی ، نوشته اکبر رادی و به کارگردانی علی تیزپا ، در مورخ 24 فوریه 2024   ساعت 20:30 در آرت بازار ، اجرایی خواهد شد. عزیزانی که در دبی حضور دارند برای حمایت از این اثر فرهنگی و تماشای آن در محل  تعیین شده می توانند حضور یابند. جهت رزرو بلیط و اطلاعات بیشتر نیز میتوان به آدرس ذیل مراجعه نمود.

http://wa.me/971507065557

  • شهرام حسین نیا
۲۴
بهمن

تئاتر اوز سالهای سال است که از لحاظ مادی در سطح بد که نه ، در سطح اسفناکی به سر می برد و انگار یا کسی فریاد رس نیست و یا شاید هم خود دوستان تئاتری نمی خو.اهند کسی فریاد رس آنها باشد. در زمان تصدی اینجانب در مصاحبه ای که با پیام اوز دانشگاه آزاد داشتم همه پیشرفت های تئاتر را نام بردم و گفتم دوستان تئاتری با هزینه کاملا شخصی و با رنج و زحمت چندین ماهه یک تئاتر را بروی صحنه میبرند و تماشاگر محترم یا خوشش می آید چند بار خواهد دید و کمی از لحاظ مادی به نفع گروه خواهد شد و یا خوشش نمیاد و گروه ضرر خواهد کرد. همان موقع هم گفتم وضع حساب مالی تئاتری ها بسیار بد است و حتی برای یک کلاس آموزشی هم پول نیست. در همان موقع انجمن نواندیشان که بایستی از انها تشکر کرد بابت اینکه اقلا داد ما به جایی رسید کمکی کردند که البته برای تئاتر بزرگ اوز ناچیز بود اما ما ان را به فال نیک گرفتیم و گفتیم در آینده از گوشه کنار این شهر بزرگ و پر از خیرین بزرگوار ، بیشتر کمک خواهد شد ، لیکن درد مالی تئاتر اوز همچنان پابرجاست و این قصه ته ندارد.

عزیزی می گفت وقتی نداریم خوب نون و ماست می خوریم اما ......

خوردن نون و ماست از اول هم در تئاتر اوز انگار مرسوم بود ، همان زمان ها که دوستان برای بروی صحنه بردن یک تئاتر هزاران مشقت را به جان می خریدن چون عاشق تئاتر بودن . نسل قبل با همین نون و ماست گذران کرد ولی آیا نسل جدید هم نون و ماست خواهد خورد؟ نمی گویم نسل جدید عاشق نیست و تئاتر را نمی فهمد ، اتفاقا هم عاشق تر است و هم بهتر می فهمد چون تمام ان چیزی که الان در دسترس نسل جدید است از فضای مجازی تا حقیقی ، ذره ای در نسل قبل وجود نداشت. نسل قبل با هم دعوا می کردند و در نقد های تئاتر از خجالت هم در می آمدند و بعد دوستان صمیمی می شدند و نسل جدید نقد آکادمیک و شسته رفته می خواهد و البته با توجه به پیشرفت همه عوامل در تئاتر حق هم دارد.

بنظرم وقت آن رسیده که بفهمیم دیگر نمی توان با نون و ماست تئاتر اوز را تعالی داد زیرا :

1) آموزش و برنامه های آموزشی تئاتر نیاز به هزینه کلان دارد.

2) هیچ کسی حتی مسوولین سالن های آمفی تئاتر در شهر بدون گرفتن هزینه آن هم بیشتر از حد جیب دوستان تئاتری ، سالن در اختیار دوستان قرار نخواهند داد ( البته استثناا مسولین آمفی تئاتر کتابخانه اندیشه در این رابطه همکاری دارند و هزینه معقولی می گیرند که جای تشکر دارد ).

اگر دوستی که شش ماه زحمت می کشد ، هزینه می کند و انواع و اقسام دشواری ها را پشت سر می گذارد بخواهد 10 یا 12 میلیون تومان در یک هفته هزینه سالن هم بدهد آنوقت سودی هم از اجرای تئاترش برایش می ماند ؟

شاید در سطح کلان بگوییم این مقدار هزینه زیاد نیست اما وقتی شهر کوچکی مثل اوز را در نظر بگیریم و تماشاگرانی که برای تماشای اجرا می آیند را محاسبه کنیم به نتیجه میرسیم کار تئاتر در اوز فقط و فقط ضرر خالص است و اگر هم کاری می شود فقط همان عشق است که در نسل  قدیم و جدید تفاوتی نکرده است.

3) تئاتر آکادمیک ، نقد آکادمیک و .... همه هزینه می خواهد و برای همان نون و ماست کذایی است که همه دوستان تئاتری اوز از روی تجربه و یا کلاس های مقطعی و البته خواندن کتاب و نمایشنا مه های فراوان اجرای تئاتر را در دستور کار خود دارند.

به هر روی بگذار این شروعی باشد برای اینکه مسوولین عزیز تئاتر اوز کمی بیشتر همت کنند ، تلاش را چند برابر نمایند و بودجه ای از هر جایی که خودشان صلاح میدانند برای این تئاتر بگیرند تا اقلا نسل جدید در اجراها بی دغدغه تر باشند. بخدا قسم این نسل لایق ان است که علاوه بر نون و ماست ، یه وعده هم بشقاب برنجی نصیبش شود. حق یارتان

  • شهرام حسین نیا