آن سوی تئاتر اوز

مستقل ، بدون وابستگی به هیچ گروه نمایش. مطالب در حیطه تئاتر و نقد تئاتر در اوز

آن سوی تئاتر اوز

مستقل ، بدون وابستگی به هیچ گروه نمایش. مطالب در حیطه تئاتر و نقد تئاتر در اوز

طبقه بندی موضوعی

۶۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اوز» ثبت شده است

۱۶
ارديبهشت

یک نمایش وقتی تمام می شود ، تازه آغاز شروع شدن دوره جدیدی برای یک بازیگر است. دوری از نقشی که با آن انس گرفته و این زمان بر است.

در یک نمایش شاید هیچ کس به اندازه بازیگر یک نقش ، در گیر مسایل و حاشیه های قبل و بعد از اجرا نیست. درست است که در نقد یک نمایش کلیات آن را از نظر خوب بودن به کارگردان اثر نسبت می دهیم ، اما در همان نمایش خوب به زعم مخاطبین عام و خاص ، این بازیگر است که گلیم کارگردان را از آب می کشد.

بازیگر خوب مجبور است با نقش خود اخت شود و برای مدتی شخصیت خود را به فراموشی بسپارد و نقشی را بازی کند که شاید با شخصیت اصلی خودش فرسنگ ها فاصله داشته باشد و برای رسیدن به این نقش مرارت ها و رنج های درونی زیادی را تجربه می کند. او می داند که در پس این همه تلاش دست آخر قضاوت نیز می شود و بنابراین استرس ، دلهره و اضطراب نیز به همه آنچه مرارات های درونی برشمردیم اضافه می گردد.

دور شدن از نقش هم پس از اتمام نمایش که خود ماجرایی آغازین برای یک بازیگر خوب است.

14 اردیبهشت روز بازیگر را به تمام بازیگران تبریک میگوییم و برای سعی و تلاششان ایستاده می ایستیم و کف میزنیم. در پناه حق

  • شهرام حسین نیا
۱۵
ارديبهشت

اجرای کارگاهی نمایش خورشید کجاست در روزهای سه شنبه و چهارشنبه دوم و سوم اردیبهشت 1404 برگزار شد که با استقبال بسیار خوبی روبرو گشت. از این اجرا عکس هایی از این عزیزان و شاید نسل آینده تئاتر اوز داشتیم که با حادثه بندرعباس روبرو گشتیم و جهت احترام ، با تاخیر این مطلب پست گردید.

فقط یک نکته : لذت ببریم و کیف کنیم ولی در باد این اجرای دلبندهایمان نخوابیم ، اگر بنا است این نوگلان نسل آینده تئاتر اوز باشند آموزش های اصولی ، پایه ، عملی و مدون در دستور کار باشد و این آموزشها مستمر گردد. در ضمن مرکز خلاقیت رشد کودک و نوجوان از این سنین اجازه ندهد تا پایان آموزش های اصولی و رسیدن به حد تصمیم گیری ، کودکان عضو گروه نمایشی خاصی گردند . بگذاریم گروه های نمایشی از این عزیزان بطور مقطعی و در نمایش های خود در صورت لزوم استفاده کنند لیکن این عزیزان کماکان عضو همین مرکز خلاقیت برای آموزش های بیشتر بمانند. مرکز نیز خود را موظف بداند از اساتید مجرب و خوب  استفاده نموده و این کودکان را به حد رشد و کمال برساند.   خدا قوت به خانم ها پیمانی و بالانچی. یا حق

  • شهرام حسین نیا
۱۱
ارديبهشت

خبر مسرت بخش بود و گوارا.... عنوان نهمین پایتخت کتاب ایران ، در رقابت با 5 شهر ، به اوز رسید.

آیین معرفی نهمین پایتخت کتاب ایران ، دهم اردیبهشت 1404 ، در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار شد و اوز پس از سالها تلاش و ممارست در حوزه ترویج کتاب و کتاب خوانی به آنچه لیاقتش را داشت رسید.

ضمن تبریک فراوان به همه مردم خونگرم شهرستان اوز ، خدا قوت و دست مریزاد داریم خدمت اعضای پایتخت کتاب اوز و همه کسانی که گام های عملی بسیاری برداشتند تا این مهم محقق گردد. بی شک تلاش و کوشش مردم در کنار حمایت مسوولین و خیرین برگ زرین دیگری را متوجه شهرستان اوز نمود . خدا قوت و در پناه حق

  • شهرام حسین نیا
۱۰
ارديبهشت

در پی حادثه تلخی که چند روز قبل در بندر شهید رجایی بندرعباس رخ داد ، ملت ایران سوگوار از دست دادن عزیزانی شد که آسمانی شدند.

ضمن عرض تسلیت به مردم شریف بندرعباس ، جامعه نمایشی شهرستان اوز همدردی خود را با این عزیزان ابراز نموده و امید است دیگر شاهد چنین اتفاق تلخی در هیچ کجای وطن عزیزمان نباشیم.

از نمایش خورشید کجاست کودکان در هفته پیش عکسهایی بدستم رسید که بخاطر احترام و ابراز اندوه از این واقعه در بندرعباس مطلب و پخش ان را با تاخیر به هفته آینده موکول خواهیم کرد. در پناه حق

  • شهرام حسین نیا
۰۴
ارديبهشت

گزوه نمایشی صحنه اوز در نظر دارد جهت اجرای آینده خود و از بین علاقه مندان سنین 12 سال به بالا ، کارگاه آموزش بازیگری برگزار نموده و این کارگاه را تا زمان مسلط شدن گروه و آمادگی برای اجرای عموم ادامه خواهد داد.

تعداد جلسات تمرینی 3 الی 4 روز در هفته و هزینه دوره رایگان خواهد بود. علاقه مندان می توانند از طریق صفحه گروه نمایش صحنه به آدرس sahneh_ewaz و یا شماره واتس اپ 09173039171 هماهنگی لازم انجام دهند.

  • شهرام حسین نیا
۲۱
فروردين

نمایش خودمونی ( عرس ) ، کاری از گروه هنری مهرگان دبی ، با نویسندگی و کارگردانی علی تیزپا ، 12 و 13 آپریل 2025 در دبی -القوز سالن live@play  ساعت 20/30 اجرا خواهد شد.

با توجه به محدودیت سالن بهتر است در اولین فرصت مخاطبین عزیز اقدام به رزرو جایگاه خود نمایند. اسامی بازیگران و عوامل :

 

نویسنده و کارگردان : علی تیز پا

بازیگران : عزیز افزایش ، الیاس اناخی ، بشرا انگاشته ، پروین لطافت ، فریبا صالحی زاده ، فاطمه کریما ، مریم عابدی ، ولی الله منصوری ، و با همراهی سارا آزادی ، سها تیز پا ، یارا منصوری

مشاور کارگردان : ایمان افشاریان

مدیر تولید و برنامه ریز : ابراهیم انجام

مربی بدن و بیان : مجید سرنی زاده

مدیر تبلیغات : نیلوفر نامور

 

  • شهرام حسین نیا
۱۹
اسفند

جعفر کمالی به عنوان کارگردان اثر و آناهیتا پیمانی به عنوان طراح ، جهت اجرایی شدن متنی که خود نوشته است ، در اوز سنت شکنی کرده و روی به کار فرم در این تیاتر اورده اند.

متن در دسترس انها شش اپیزود بوده که قرار بر بازی آنا در 4 اپیزود و دو بازیگر خانم دیگر هم در 2 اپیزود باقیمانده . به هر روی به دلیل مشکلاتی که برای دو بازیگر بعدی به وجود آمده این تیاتر را ما در همان 4 اپیزود دیدیم با 65 دقیقه مفید.

کار فرم در هر صورت سخت تر و صاقت فرساتر از کارهای کلاسیک است و اینکه در اوز نیز حداقل من در این بیست سال کار تخصصی فرم به یاد ندارم ، نیازمند ابزار مناسب برای کارگردان و اجرایی شدن آن است.

کمی دقت کنیم هوشمندی کارگردان در اینکه کار فرم را در یک متن روانشناسانه انتخاب نموده که شاید متن در ظاهر ساده نوشته شده اما دارای پیچیدگی های هویتی زیاد می باشد ، را میبینیم. بخصوص اینکه کار در 65 دقیقه اغلب با یک بازیگر خواهد بود و بازیگر مکمل او نقشی کوتاه ایفا خواهد کرد. اگر از خود من بپرسند آیا حاضری یک متن روانشناسی را برای بحث و گفتگوی عادی بین دو نفر انتخاب کنی ؟ احتمالا نظرم منفی است ولی وقتی همین متن در قالب یک اثر تیاتری و در صحنه جان می گیرد قضیه کاملا متفاوت می شود کما اینکه من این تیاتر زیبا را 3 بار تماشا کردم.

در زمان تبلیغات اجرای این تیاتر در سالن کف عمر خیام دانشگاه ازاد اسلامی اوز ؛ راس ساعت 20 بود لیکن در هیچ کدام از روز هایی که من برای تماشا رفتم در همان ساعت مقرر تیاتر اجرایی نشد و 20/20 زمانی بود که تیاتر آغاز می گشت و این کمی توی ذوق میزند . بهتر است در کارهایمان همان چیزی را که مینویسیم اجرایی کنیم چون اینگونه برای وقت مخاطب احترام قایل خواهیم شد. بحث بلیط فروشی هم اصلا جالب نبود ، در گوشه ای از راهروی دانشگاه عوامل گروه بلیط هایی را می فروختند که اولا یا بایستی پول نقد همراه داشته باشی و یا چون در این مکان دستگاه خود پرداز بود میشد کارت به کارت کرد. بهتر است رویه اینکه بلیط ها را از طریق سایت هایی که در دسترس هستند فروش شوند ، جا بیفتد و برای این موضوع به عقب برنگردیم. خیلی از مردم امروزه پول نقد همراه ندارند و اگر مکان دیگری بود که دستگاه خود پرداز نداشت قطعا گروه به مشکل بر می خورد.دوما در موقع وارد شدن به سالن کسی بلیط ها را چک و تحویل نمی گرفت یعنی بلیط هم نداشتی راحت میتوانستی وارد شوی. در بروشور هایی که دستمان است تشکری از گروه های بازبین و بازخوان ندیدیم ، البته همیشه چون رسم است در بروشور تشکر می شود عرض میکنم شایدم روال کار تغییر کرده و ما بی خبریم. البته جای خالی همین گروه ها در جلسه نقد هم کاملا حس می شد.

وارد سالن که می شوی نیمکت های کمر خرد کن سالن کف آزارت می دهند اما باید تحمل کنی .صحنه کاملا مینیمال و از یک فرش با نماد ایرانی و یک مبل تشکیل شده و بازیگر اصلی را در اپیزود اول زیر کفن طراحی شده میبینیم.

کمی اول نمایش تا اینکه برای مخاطب جا بیفتد ابهام دارد که البته عادی است اما بعد که گره کار دستت می افتد کاملا مجذوبش می شوی.

کار با همان فرمی که قرار داد شده آغاز می شود. خانم پیمانی به عنوان نقش اصلی و مکمل ان نقش مرد صورت پوشیده کاملا ساکت که حتی در هنگام صحبت با او صدایش ضبط شده و پخش می گردد.

بازی خانم پیمانی عالی و زیبا در می آید و او میتواند به رغم اینکه در 4 اپیزود با 4 نفر مختلف و لهجه های گوناگون صحبت میکند گلیم خود را از آب بکشد و در دل مخاطب بنشیند یک تیاتر فرم دایره وار که حتی شعاع رفت و امد ان هم مشخص است . گرچه در پس این بازی زیبا کمی حس وجودی خود او به عنوان آناهیتا پیمانی و نه بازیگر برخی مواقع توی ذوق میزند اما به راحتی میتوان گفت این ذره ها چیزی از ارزش بازی او کم نمیکند بخصوص در اپیزود سوم و فاطوم جنوب.

چیزی که بنظرم می آید و البته برای اجرا در مناطق دیگر به عنوان فقط یک پیشنهاد این است که در دکور مینیمال اجرا که هیچ حرفی در آن نیست وترکیب صحنه و فرش اصیل ایرانی به خوبی در آمده اند ، اگر بتوان برای هر اپیزود خاص به فراخور آن صحنه نشانه هایی هر چند کوچک نیز از اداب و رسوم همان نقش وارد کرد ، نقش ها دلپذیرتر و برای مخاطب با پذیرش بیشتری همراه خواهد بود. البته گفتم این فقط در حد یک پیشنهاد است و لاغیر.

نقش مقابل او در بازی فرم ولی تازه کار است. علی اخلاصی برای اولین کارش در نقشی برای آنهم تیاتری به این سنگینی در نظر گرفته شده که مقصر نیست. او در مقابل بازی و حرکات انا به راحتی کم می آورد، در برخی حرکات با او قرینه نیست و این طبیعی است چون صحنه را تجربه نکرده است. شاید بهتر بود از او در نقش های راحت تری ابتدا استفاده می شد. سبک بازی او و داخل امدنش هم در اپیزود اول و هم اپیزود سوم کاملا شبیه هم است و این تکرار دل را میزند. با این همه او به عنوان اولین نقشش ، صد خودش را میگذاردو تقصیری متوجه او نیست. نقش او در این تیاتر به مثابه بچه آهویی است که در دهان تمساح گیر افتاده و انتظارمان از تمساح این است بچه اهو را نخورد.

بعد از 3 بار دیدن این تیاتر با خودم می گویم شاید حذف دو اپیزود آخر حکمتی بوده که اولا زمان بیشتر از تایم تیاتر مذبور مخاطب را شاید خسته می کرد و دوم اینکه با تمام احترام به بازیگران حذف شده ، شاید البته می گویم شاید بازی ها یکدست در نمی امد .

در بحث نور بنده با اصل و کلیت آن مشکل داشتم بخصوص در روز اول و صحنه تاثیر گذار اشک بازیگر اصلی ، نوع کار و فرم بازیگر اصلی و مکمل در همان دایره قضایی به نحوی بود که هنگام استپ آنها در تاریکی قرار می گرفتند و آن صحنه را از دست میدادی. البته با کارگردان که صحبت کردم گفتند نور های سالن مشکل داشته و جا دارد مسوولین سالن هم برای نور و هم نیمکتهای نشیمن مخاطبین فکری کنند تا این سالن خوب بهتر بتواند ایفا گر نقش ها باشد کما اینکه رزومه این کار برای خود سالن و دانشگاه نیز مهم است.

چیزی که کمی ازارم میداد و البته با کارگردان اقای کمالی هم در میان گذاشتم عکاسی حین اجرا از طرف عکاسان بود. شما وقتی برای دیدن یک تیاتر خوب تمرکز میکنی و دلت میخواهد با بازیگر و عوامل همراه شوی ، یکباره تک و تک دوربین های حرفه ای که دست عکاسان بود همه رشته هایت را پنبه می کرد. تعجبم چرا در حین اجرا از این دوربین ها استفاده میشد که بیشتر برای مصاحبه ها و کنفرانس ها کاربرد دارد و در اخر عکس دسته جمعی را با موبایل می گرفتند .شاید در هنگام اجرا ، عکس با موبایل نبود،  چون نورش اذیت می کرد ولی صدای دوربین های دست عکاسان بنظرم بیشتر با روان ادم بازی می کرد.

پایان بندی اجرا عالی و شاید بگویم بهتر از این نمی شد و در کل حساب کنیم یک تیاتر شسته رفته حتی فراتر از منطقه خودمان دیدیم که ما را امیدوار میکند احتمالا با کمی اصلاحات جزیی بتواند برای جشنواره استانی هم اماده شود. ضمن خسته نباشید و خدا قوت به همه عوامل این نمایش خوب ارزوی بهترین ها را در ادامه فعالیتشان دارم. یا حق

 

  • شهرام حسین نیا
۱۸
اسفند

نمایش اینجا عنکبوت ها اسم دارند ، کاری از گروه پلاتو اوز در مدت هفت شب به کارگردانی جعفر کمالی ، طراحی و نویسندگی و بازیگری آناهیتا پیمانی ، در سالن کف حکیم عمر خیام دانشگاه ازاد اسلامی اوز به روی صحنه رفت.

هویت شامل ارتباطات زیادی است که افراد ایجاد می کنند و میتواند به عنوان یک کودک ، دوست ، همسر و والدین باشد. در مسیر زندگی هر فرد شکل گیری هویت ، یکی از مراحل حیاتی و پیچیده است که تحت تاثیر عوامل متعددی قرار می گیرد.

دو جنبه اصلی در توسعه هویت ، خود مدیریتی و ارزش شخصی هستند. بنابراین می توان گفت :

هویت عبارت است از مجموعه خصوصیات و مشخصات اساسی اجتماعی ، روانی ، فرهنگی ، فلسفی ، زیستی و تاریخی همسان ، که به رسایی و روایی بر ماهیت یا ذات گروه ، به معنای یگانگی یا همانندی اعضای آن با یکدیگر دخالت کنند و انها را در یک ظرف مکانی و زمانی معین به طور مشخص و قابل قبول و آگاهانه از سایر گروه ها و افراد متعلق به آنها متمایز سازد. به زبا ن ساده هویت یا کیستی به مجموعه نگرش ها ، ویزگی ها و روحیات فرد و آنچه وی را از دیگران متمایز سازد گفته می شود.

هویت هر انسان مقوله ای اجتماعی است. همه انسانها در هنگام تولد دارای ویژگیهای یکسان نوع انسانی ، در میان موجودات زنده هستند و تفاوت ماهوی با یکدیگر ندارند. بنابراین مقوله هویت انسانی که در دوران رشد و تکوین انسان در جامعه شکل می گیرد کاملا اجتماعی و جامعه شناسانه است و ربطی به خون ، نژاد و رنگ پوست و ... ندارد.

این هویت اما در برابر مولفه هایی تاثیر گذار میتواند شکل گیرد:

1) عوامل جغرافیایی و اقلیمی 2) عوامل سیاسی و تاریخی 3) عوامل اقتصادی و معیشتی 4) عوامل فرهنگی 5) مولفه های تربیتی

متن اینجا عنکبوت ها اسم دارند ، دقیقا بر همین اساس و به طور اخص در مورد هویت و شخصیت زنان در جامعه و مشکلاتی که زنان در مقابل عوامل متعددی که بر آنها رخ داده و به نوعی به هویت آنها لطمه وارد شده و یا به مرز یک نوع بی هویتی کاذب رسیده اند نوشته شده است.

آناهیتا پیمانی خود کارشناس ارشد روانشناسی بالینی است که همین چندی پیش از پایان نامه ارشد خود دفاع کرد. متن نوشته شده بنا به گفته خودشان بر اساس مضمون پایان نامه اش و یا بهتر ، با نگاهی به پایان نامه اش نوشته شده است.

آغاز نگارش این متن از سال 1399 بوده و پس از آن در طی این سالها با تجربیات فراوانی که در حوزه کاری خود و همچنین اتاق درمانش کسب نموده ، الگویی یافته که مدام در بین برخی زنان تکرار می شده و او توانسته متن خود را کامل و سپس برای روح بخشیدن به این متن آن را بصورت نمایشنامه دربیاورد.

پیمانی واضح است که برای متن خود صبر و حوصله بسیاری به خرج داده تا تمامی جزییات به نوعی بیان و توسط مخاطب لمس شود.

او متن را در 4 اپیزود برای اجرا آماده نموده که در هر اپیزود رنج و مشکلاتی از تاثیر به نوعی ظلم بر یک زن را روایت می کند. در اپیزود اول او به خوبی توانسته زنی را بنویسد که هویت خود را گم کرده و نمیداند کیست . لیلا ، فاطوم و ....

او برای اینکه این شخصیت قابل پذیرش برای مخاطب باشد در کنار آن نقش بازیگر مردی را نگارش نموده که در نقطه مقابل و عطف داستان و روایت او بایستد. در اپیزود اول به نوعی بعنوان وجدان درون او و به نوعی یاداور آنچه که کیستی اوست عمل میکند . در اپیزودی که زن فکر میکند تمام عالم و آدم مقصر این حال بد او هستند به زن یاداور می شود که مقصر خودت هم هستی و از عدم عزت نفس او یاداوری می نماید.

در اپیزودهای بعدی نیز او می کوشد گرچه شخصیت زن عوض می شود و زنی را با لهجه ترکی میبینیم که روایتگر زندگی خود است اما درد همان درد است ، عدم اعتماد به خود و مستقل نبودن شخصیت و هویت انسانی اش. التماس برای اینکه به مخاطب بفهماند 5 ساعت تمام برای امدن کسی به انتظار نشسته و در آخرین ساعات درک می کند که او هرگز نمی اید و یا یاداور اینکه بخاطرش از صحنه تاتر اخراج می شود و پس از ان التماس گونه میل دارد که برگردد به همان صحنه کذایی ، به دقت و وسواس نگارش شده است.

در اپیزود سوم نقش آشنایی می بینیم از مناطق خودمان جنوب. نقشی که با نام فاطوم معرفی می شود و هنوز هم شاید در برخی مناطق رسم ورسوم این نوشته به نوعی وجود داشته باشد که زن را فقط یک مادر میبینندو بس. یعنی زن دنیا می اید و ازدواج میکند تا فقط مادر باشد.

آنجا که او به مادرش از دست سختی ها و رنج زمانه گله میکند و مادرش می گوید دریدگی نکن و شکر خدا کن که مادر هستی. یعنی مادری که خودش همان مادر بوده و مادربزرگش و ....در اینجا به وضوح شخصیت و هویت یک زن به عنوان زن بودن تحت تاثیر کلمه ای بنام مادر قرار می گیرد و فراموش می شود. یک نوع سقوط آزاد در وادی فراموشی هویت یک زن که به جای شخصیت مستقل فقط باید مادر باشد همین.

پیمانی به خوبی برای این اپیزود خود یک زن را در مقابل یک زن قرار داده و با تیز بینی یاداور میکند که مشکلات و رنج ها زن در این نمایشنامه فقط از جانب یک مرد یا عوامل محیطی مختلف نیست و شاد یک زن هم در این میدان نقش پر رنگی در عدم عزت نفس زن مقابل داشته باشد. او در این اپیزود نقش مرد نمایشنامه خود را به عنوان جنینی وارد صحنه میکند که بند ناف همراه او یاداور مادرو کودک نمایشنامه می شود.

او به خوبی نوشته اش را چنین در ذهن مخاطب نقش میکند که انگار فرهنگ ما در برخی موارد زنان را طوری تربیت می کند که ترجیح می دهند ایینه هایی باشند که رویا و ایده ال طرف مقابل را بازتابند تا هویت انسانی خودشان را. زنان باید طوری خود را بیارایند و رفتار کنند که انیمای عمومی آنان را بپسندد. چیزی که به عینه در اپیزود فاطوم لمسش میکنیم.

اپیزود چهارم و عشقی که یک طرفه دنیال می شود ، او چیز زیادی نمی خواست فقط میخواست برایش پنجره را باز کند تا باران را ببیند که در این مورد هم پنجره و باران در ادبیات معنای شبیه سازی دارند. و در آخر زن مجبور می شود طرف مقابل خود را که شاید یک شخصیت رویا گونه در نمایشنامه داشته باشد ولی جزیی از هویت او را تشکیل می دهد بکشد و به نوعی خود را رها سازد. رهایی از یک قفسی که خود و عوامل دیگر برایش ساخته اند. او به خوبی پایان نمایش خود را باز میگذارد و با به خواب رفتنش برای مخاطب این را معنی می کند که یا خود به رهایی رسیده و شخصیت و هویت مستقل خود را بدست میاورد و یا آن را به دیگران انتقال میدهد تا مثل او نباشند. پایان داستان را میتوان اینگونه توصیف کرد که :

هرگز برای عاشق شده منتظر باران و بابونه نباش ، گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای میرسی که زندگی ات را روشن می سازد.

در اینجا شاید بفهمیم چرا نام اثر اینجا عنکبوت ها اسن دارند گذاشته شده است :

به تعبیر بنده عنکبوت ها با اینکه چهره جذابی ندارند اما تنیدن تار آنها که بسیار زیبا و با وسواس و چیرگی و مهارت خاصی می باشد نشان دهنده روح لطیف زنان نیز هست روحی که برای نشکستنش نیاز به مراقبت دارد و اگر عوامل متعددی درعدم محافظت آن ببینیم به راحتی شکسته و پاره می شود. اما همین تار عنکبوت به ما میآموزذ گرچه این تار که آن را شبیه سازی هویت انسانی یک زن کردیم نازک و شکننده است اما اگر هم پاره شود عنکبوت سریعا دوباره به تنیدن تاری دیگر و شاید زیبا تر می نماید. تاری که همیشه در گوشه ها نمایان است یعنی در کنج هر نشانه ای که تعبیرش کنی و این همان نشانه عشق است.

به هر روی همانگونه که در جلسه نقد چند شب پیش هم عنوان شد که همانند این متن و یا شاید بهتر از آن در مناطق مختلفی از کشورمان و شهرهای بزرگ هم نوشته شده و هم اجرا گردیده ولی برای شهرستان ما که این نوع متن اولین بار است توسط یک بومی نگارش می شود اعتبار دارد ، و یا اینکه در خصوص جزییات متن صحبت های بسیاری گردید هم در مورد نقش زن و مرد ، احساسات پر رنگ یک زن در متن و .... اما در کل این جمله را از بنده بپذیرید که :

تیاتر اوز در عمر سالیان سال خود ( شاید هشتاد و اندی سال ) ، بیشتر اوقات وام دار متن های آماده ای از بهترین نویسندگان ایرانی و خارجی بوده است ، یعنی ما تقریبا نیمی از راه را آماده داشته ایم و اکنون یکی از خودمان امده و متنی نوشته برای اجرای موفق 65 دقیقه ای و این افتخار آمیز هست. چه بخواهیم و چه نخواهیم این متن هم مانند بسیاری از زیبایی های تیاتر در شهرستان اوز یادگار خواهد ماند: (( یادگار آنا )).

 

  • شهرام حسین نیا
۲۷
بهمن

با حکم استاندار فارس ، فروغ هاشمی به عنوان اولین بانوی  فرماندار در شهرستان اوز معرفی گردید.

سرکار خانم هاشمی که سالها در پست ریاست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اوز زحمات فراوانی کشید و با کمک هنرمندان توانستند چراغ هنر شهرستان اوز را روز به روز نورانی تر نمایند ، مزد زحمات خود را با فرماندار شدن در شهرستان اوز گرفتند. جلسه تودیع و معارفه فرمانداران سابق و جدید در روز 5 شنبه 25 بهمن ماه 1403 در محل سالن الزهرا با حضور مردم و مسوولین برگزار شد.

ضمن تبریک فراوان به سرکار خانم هاشمی ، آرزوی بهروزی و موفقیت روز افزون در سمت جدید داریم . از جناب آقای محمدی فرماندار سابق شهرستان اوز نیز بابت زحماتشان سپاسگزاریم.

  • شهرام حسین نیا
۲۱
بهمن

با تلاش چندین ساله و حمایت و پیگیری فروغ هاشمی رییس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی اوز ، موسسه چند منظوره هفت بادگیر اوز مجوز گرفت و می تواند فعالیت خود را آغاز نماید.

این موسسه با اخذ مجوز رسمی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اداره کل فرهنگ و ارشاد ، ثبت شرکت ها پس از 4 سال پیگیری مداوم به ثبت رسید، اولین موسسه معتبر و رسمی در اوز خواهد بود که با تبدیل خانه های فرهنگ به موسسه ، مجوز گرفته است.

مدیر عامل و اعضای هیات موسس این موسسه امیدوارند بتوانند به عنوان بازوی قدرتمندی برای اجرای برنامه های فرهنگی و هنری و پیشبرد اهداف در حوزه فرهنگ و هنر یاری رسان هنرمندان باشند.

مدیر عامل و هیات موسس این موسسه نازنین حبیبی اوزی و شهرام حسین نیا از هنرمندان با سابقه اوز می باشند.

بدون شک در راستای فعالیت موسسه از این پس بیشتر نگاه به تعاملات فرهنگی مابین موسسات چند منظوره منطقه و همچنین توجه ویژه مخاطب به بخش خصوصی خواهد بود. 

  • شهرام حسین نیا