آن سوی تئاتر اوز

مستقل ، بدون وابستگی به هیچ گروه نمایش. مطالب در حیطه تئاتر و نقد تئاتر در اوز

آن سوی تئاتر اوز

مستقل ، بدون وابستگی به هیچ گروه نمایش. مطالب در حیطه تئاتر و نقد تئاتر در اوز

طبقه بندی موضوعی

کافه پولشری را ( الن وتز ) نوشته است. نویسنده فرانسوی که مونولوگی عاشقانه در وصف شور زندگی به نگارش درآورده است.

کافه پولشری داستان زنی 45 ساله و میانسال است که صاحب کافه ای به همین نام بوده و دائما در زندگی شکست خورده و حتی تا لبه نیستی نیز پیش رفته اما حالا دچار عشق شده. او در هنگام کار ، خاطرات خود و آنچه را در کافه دیده است با خود مرور می کند و در میان تمام این خاطرات ، پولشری عاشق جوانی شاعر پیشه می شود و می خواهد آرامش پیدا کند اما ......

در هر صورت متن کافه پولشری را که می خوانیم می بینیم که ما را به مهرورزی و زیستن با عشق دعوت می کند ، چیزی که این روزها کیمیاست.

الهام پاوه نژاد کارگردان و بازیگر مطرح تئاتر و سینمای ایران ، این متن را دوبار اجرا کرده و البته با سبق و سیاق کاملا متفاوت در معرض عموم گذاشته است.

او می گوید : متن دقیقا نشانه گذاری دارد ، برای مطرح کردن هر چیزی به تماشاگر کد می دهد و تماشاگر را آماده می کند تا جلوتر سیلی محکمی بخورد و غافلگیر شود.

این کارگردان تئاتر در صفحه شخصی اش چنین نوشته است : آدم وقتی عاشقه و عاشقشن ، تو شعراش از خودکشی و مرگ حرف نمیزنه.


کافه پولشری گروه ققنوس""

کافه پولشری را گروه نمایش ققنوس تهیه کرده به کارگردانی نعیم منفرد و بازی انیس ابراهیمی در نقش خانم پولشری.

اول بار متن را که دیدم دلشوره گرفتم نه بابت متن که همانگونه گفته شد متنی باارزش است بلکه بابت اینکه در اوز شخصی را که در نقش زن 45 ساله میانسالی بازی کند از گروه ققنوس سراغ نداشتم. یادم هست در دور خوانی متن در خانه فرهنگ اوز انیس ابراهیمی را دیدم که این متن را روخوانی می کرد و کارگردان نمایش او را برای این نقش انتخاب کرده بود ، گرچه همان موقع هم اظهار نظر کردم که بازیگری با مشخصات خانم ابراهیمی که بسیار جوان هستند و در ابتدای راه ، برای نقش خانم پولشری مناسب نیست اما کارگردان نمایش با توجیه اینکه با گریم درستش می کنیم جواب قانع کننده ای به من نداد. به هر روی بپردازیم به اجرای نمایش کافه پولشری در سالن کف عمر خیام دانشگاه آزاد اسلامی اوز :

وقتی صحبت از کافه پولشری می شود بایستی با منظره ای روبرو شویم و بازیگری را ببینیم که خاطرات خوب و بدی را پشت سر گذارده است. باید ببینی او آنقدر در زندگی اش شکست خورده و تا لبه تیغ رفته که شاید خاطره هایش یک نوستالژی برایش رقم زند.

کارگردان این نمایش آقای منفرد همانند متن عمل نکرده و به جای  اینکه کافه بسته باشد و بازیگر به مرور خاطرات بپردازد کافه را نیمه باز گذاشته بود در انتهای شب که تماشاگران را به عنوان مشتریان کافه رهنمود می کرد و حتی در وسط نمایش پذیرایی مختصری هم در کار بود که البته هیچ اشکالی ندارد اما همه این موارد به اینجا ختم نمی شود.......

همیشه اعتقادم بر این بوده که کار مونولوگ بسیار سخت و طاقت فرساست اما چرا گروه نمایش ققنوس در دو کار آخرش ، برلین و کافه پولشری اصرار بر اجرای مونولوگ دارد با توجه به امکانتش را نمی دانم. اجرای مونولوگ راه رفتن روی دیوار بلندی با لبه های تیز و کوتاه است و هر آن ممکن است پایت بلغزد و از آن طرف دیوار با سر سقوط کنی...

نمایش با ورود تماشاگران شروع شده بود و خانم پولشری که انیس ابراهیمی نقشش را ایفا می کرد مشغول تمیز کردن و گرد گیری کافه ای بود که خبر از انتهای شبش می داد ، با ورود تماشاگران غرولندی هم می کند که مردم وقت شناس نیستند و در این ساعت شب به کافه آمده اند اما با کمال تعجب میبینیم جایگاه تماشاگران اصلا روی صندلی های کافه و دور میز کافه نیست و تماشاگران در جایگاهی می نشینند که در سالن بطور استاندارد تعبیه شده است. شاید عوامل این نمایش به این نتیجه رسیده اند که بازیگر جوانی که قرار بود گریم شود و نقش زن میانسالی را بازی کند و اصلا از گریم خبری هم نبود ، تاب و تحمل دیالوگ گفتن چهره به چهره با تماشاگر را نداشته باشد و اگر یکی از ان تماشاگران که مشتری کافه محسوب می شدند حرفی می زد و یا درخواستی داشت نتواند با بداهه های گوناگون حالت بازی خود را حفظ کند ، بنابراین کافه باز بود و تماشاگران به عنوان مشتری در سالن نشستند اما در جایگاه تماشاگران سالن کف و بازیگر تنها پرده را شکسته بود و با تماشاگر ارتباط کلامی برقرار می کرد و بس!....

انیس ابراهیمی را بازیگر مستعدی دیدم که جنس بازی اش خوب و قابل قبول است و گرچه در ابتدای این راه پر فراز و نشیب است و این نمایش اولین کار مهم او بود اما نوع بازی اش به دل ننشست و بر خلاف جنس بازی اش بود ، نا همگون و خارج از ریتم....

او در نقش خانم پولشری ، بیشتر در یک خط موازی روی اعصاب تماشاگر بود تا ایفا کننده نقشش و اگر صحنه تراژیک آخر را از نمایش حذف کنیم چیزی برای گفتن نداشت ، و البته مقصر این نوع بازی قطعا او نیست...

برای انیس ابراهیمی در نقش خانم پولشری میانسالی را انتخاب نکرده بودند گرچه چندین بار در دیالوگ هایش حرف از پا به سن گذاشتنش بود اما در این نمایش او در جوانی بیوه استو عجیب اینکه در این سن جوانی زن بیوه ای آنهمه شکست خورده ، ازدواج نافرجامی داشته ، کافه ای به نام کافه شیر داشته که به علت عدم موفقیت در جذب مشتری به فکر تاسیس کافه ای به نام کافه پولشری افتاده تا بتواند با انواع و اقسام نوشیدنی ها و بازی ها مشتری جذب کند و از همه مهمتر عاشق فردی خواهد شد که چندین سال از خودش کوچکتر است.

همه این ها را که کنار هم بگذاریم منطق می گوید از سن انتخابی خانم ابراهیمی برای نقش پولشری باید بالاتر باشد و برای همین می گویم ایشان مناسب این نقش نبود.

نوازندگی آهنگ زنده مابین دیالوگ ها و در یک کافه خوب است اما نواختن بموقع و ضرباهنگ آن مهمتر است و ما آن را تنظیم شده ندیدیم.

نوازنده دقیقا نمی دانست در هنگام کدامین صحنه و دیالوگ کدامین آهنگش را بنوازد و آهنگ های تمرینی اش گرچه زیبا بود ولی در اغلب موارد با صحنه های نمایش همخوانی نداشت.

همانطور که در ابندای این نقد و بررسی گفتم این نمایش یک نوع کد گذاری حتی برای صفحاتش در متن دارد تا تماشاگر را غافلگیر وقایعی کند که انتظارش را ندارد و ما این غافلگیری را نمی بینیم.

خانم پولشری نمایش ما در عوض قوی بودن شارلاتان است و با این روش کافه اش را اداره می کند ، موضوع نمایش وسط اجرا لو می رود و تماشاگر مجالی برای غافلگیری ندارد ، نقش بازیگر بیشتر به مجری توانمندی می خورد که دیالوگ هایی را موازی وار برای تماشاگر تعریف می نماید و عشقش را اعتراف کرده و آن را هم از دست می دهد. بنابراین فکر می کنم برای این نمایش در تحلیل متن اولیه اشتباهی رخ داده است و گرنه پایبندی به برخی کد گذاری ها نباید فراموش می شد.

تنها صحنه تاثیر گذار این نمایش یعنی صحنه تراژیک آخر که خانم ابراهیمی آن را قوی و خوب بازی کرد و به او آفرین می گویم ، متاسفانه قربانی ماجرای نمایش و نوع بازی از ابندا تا انتها شد تا تماشاگر برای صحنه آخر رمقی برایش نمانده باشد. فال گرفتن با کارت های بازی در ابتدای داستان ، نوشتن یادگاری روی میز کافه توسط مشتریان و برخی صحنه های ناب دیگر در متن به مراتب نیاز به دقت و وسواس بیشتری داشت .

به هر روی کافه پولشری گروه ققنوس با وجود انتخاب متن خوب و زیبا در اجرا مرا قانع نکرد ، گرچه حداقل جنس بازی بازیگری را شناختیم که اگر قدر خود را بداند شاید در آینده بیشتر و بیشتر از او ببینیم و بشنویم. برای نعیم منفرد عزیز کارگردان این نمایش ، گروه ققنوس اوز و عوامل این نمایش آرزوی موفقیت در ادامه راه دارم.

یا حق- با احترام

شهرام حسین نیا





نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی